گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
تفسیر قران مهر
جلد دوازدهم
دوم:مجتواي سوره ي اسراء




معراج پیامبر
قرآن کریم در آیهي اول سورهي اسراء به سیر شبانهي پیامبر صلی الله علیه و آله براي معراج اشاره میکند و میفرماید: 1. سُبْحنَ
الَّذِي أَسْرَي بِعَبْدِهِ لَیْلًا مِّنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَی الْمَسْجِدِ الْأَقْصَا الَّذِي برَکْنَا حَوْلَهُ لِنُرِیَهُ مِنْ ءَایتِنَآ إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْبَصِ یرُ منزه است آن
(خدایی) که بندهاش را شبانگاهی، از مسجد الحرام به سوي مسجد الاقصی که پیرامونش را پر برکت کردهایم، سیر داد، تا برخی از
نشانههایمان را به او بنمایانیم؛ که تنها او شنوا [و] بیناي (حقیقی) است. شأن نزول: روایت شده که پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله
به فرمان خدا و به صورت اعجازآمیز از مسجد الحرام به مسجد «1» در مکه و در شب بیست و هفتم ماه رجب سال دهم بعثت
الاقصی برده شد و از آن جا به معراج رفت، تا برخی از آثار عظمت خدا را مشاهده کند و همان شب نیز به صورت خارق العاده به
اسري به معناي سفر شبانه » . مکه بازگشت. آیهي فوق به این واقعهي بزرگ تاریخ اسلام اشاره کرده است. نکتهها و اشارهها: 1
هم که در ادامهي آیه آمده، « لَیلًا » است، پس روشن میشود که مسافرت پیامبر صلی الله علیه و آله در شب بوده است و واژهي
تأکیدي بر این مطلب است؛ یعنی فاصلهي مکه تا بیت المقدس را که صدها ص: 28 کیلومتر است و
در آن عصر هفتهها طول میکشید تا آن فاصله را بپیمایند، پیامبر صلی الله علیه و آله در یک شب به صورت اعجازآمیزي
در این آیه اشاره به آن است که این اکرام و افتخار که به پیامبر صلی الله علیه و آله داده شد، به خاطر « عبد » درنوردید. 2. واژهي
مسجد » بندگی و عبودیت او بود. این بالاترین مقام انسان است که جز خدا را نپرستد و تسلیم محض او باشد. 3. آغاز سفر معراج از
در شهر قدس بود. 4. مشهور نظر علما آن است که معراج پیامبر صلی الله علیه و آله با « مسجد الاقصی » در مکه و انتهاي آن « الحرام
سخن « بندهي خدا » اما ظاهر آیه که از سیر «1» . جسم و روح بود، ولی برخی صاحب نظران آن را به معراج روحانی تفسیر کردهاند
میگوید، با معراج جسمانی سازگارتر است. 5. در این آیه هدف سیر شبانهي پیامبر صلی الله علیه و آله را مشاهدهي نشانههاي
عظمت الهی معرفی کرده است، تا پیامبر صلی الله علیه و آله در پرتو مشاهدات، آمادگی فزونتري براي هدایت بشریت پیدا کند. و
18 آمده است، خدا در معراج آیات بزرگ خود را به پیامبر صلی الله علیه و آله نشان داد. - همان طور که در سورهي نجم آیات 13
به معناي پاك و منزه بودن خداست؛ پس معراج پیامبر صلی الله علیه و آله خود دلیل پاکی خداست و از این جا روشن « سُبحان » .6
مسجد » میشود که هدف معراج دیدن خدا نیست که جسمانیت او را اثبات کند، چراکه او از این صفات منزّه است. 7. علاوه بر
اطراف آن نیز مبارك و پربرکت است. و منظور از برکات یا برکات ظاهري و سرسبزي و آبادي و یا برکات معنوي ،« الاقصی
سرزمین فلسطین است که در طول تاریخ کانون پیامبران بزرگ و خواستگاه نور توحید بوده است. 8. پیامبر صلی الله علیه و آله در
صفحه 11 از 127
و « شنوا » این سیر شبانه گوشهاي از آیات نامحدود عظمت الهی ص: 29 را مشاهده کرد. 9. خدا
او شایستگیهاي پیامبر صلی الله علیه و آله را دید و گفتار نیکویش را شنید و از این رو او را اکرام و این موهبت را به او .« بیناست »
براي خداوند در این آیه شاید هشداري به مخالفان و بهانهجویان معجزهي معراج باشد؛ « شنوا » و « بینا » بخشید. از طرفی در صفات
10 . در منابع احادیث شیعه و سنی، «1» . یعنی خدا سخنان شما را میشنود و کردار شما را میبیند و از توطئهي شما آگاه است
روایات متعدد یا متواتري در مورد تأیید معراج پیامبر صلی الله علیه و آله و چگونگی آن روایت شده است. از برخی از احادیث
11 . در برخی احادیث آمده است که مسافرت پیامبر صلی الله «2» . استفاده میشود که بعضی از پیامبران پیشین نیز معراج داشتهاند
از این گونه احادیث استفاده میشود که «3» . بوده است « بُراق » علیه و آله از مکه به قدس و معراج ایشان به وسیلهي سفینهاي به نام
خدا به صورت اعجازآمیز وسیلهاي مطمئن براي مسافرت پیامبر صلی الله علیه و آله فراهم کرده که شاید او را در برابر نیروي جاذبه،
فقدان هوا و بیوزنی در فضا، گرماي سوزان و اشعههاي کشنده و در سرعت مافوق نور یاري و محافظت میکرده است. پس
میتوان ادعا کرد که مانعی عقلی یا علمی در راه مسافرت فضایی ص: 30 پیامبر صلی الله علیه و آله
. نبوده و دلایل نقلی نیز دلالت دارد که این سفر به صورت اعجازآمیز و با پشتیبانی قدرت بیکران الهی به وقوع پیوسته است. 12
بندگی خدا، زمینه ساز کمالات: امام عارفان در این مورد میفرمایند: انسان اگر عبودیت خدا را فقط، بندگی خدا را فقط بپذیرد و
از عبودیت سایر چیزها یا سایر اشخاص احتراز کند ... هر کاري که انجام بدهد عبادت است؛ براي این که مبدأ عبودیت خداست.
عبد « عبده و رسوله » شما ملاحظه کردید که در قرآن شریف و همین طور در نماز، وقتی که میخوانید نماز را، نسبت به رسول اکرم
را بر رسالت مقدم داشتند و ممکن است که اصل این اشاره به این باشد که از کانال عبودیت به رسالت رسیده است، از همه چیز
آزاد شده است و عبد شده است، عبد خدا نه عبد چیزهاي دیگر. دو راه بیشتر نیست یا عبودیت خدا یا عبودیت نفس اماره، این دو
آموزهها و پیامها: 1. خدا پیامبرش را به گردش علمی شبانه برد. 2. مسجد الاقصی و اطراف آن بابرکت است (ارزش «1» . راه است
آن را بدانید). 3. بندگی زمینهساز برخورداري از موهبت الهی میشود. *** ص: 31 قرآن کریم در
آیهي دوم سورهي اسراء به موسی و کتاب او و اهدافش اشاره میکند و میفرماید: 2. وَءَاتَیْنَا مُوسَی الْکِتبَ وَجَعَلْنهُ هُديً لِّبَنِی
إِسْرءِیلَ أَلَّا تَتَّخِ ذُواْ مِن دُونِی وَکِیلًا و به موسی کتاب (الهی) دادیم؛ و آن را رهنمودي براي بنی اسرائیل (: فرزندان یعقوب) قرار
در این آیه تورات است که خدا براي هدایت بنی « کتاب » دادیم؛ که: غیر من کارسازي نگیرید. نکتهها و اشارهها: 1. مقصود از
اسرائیل به موسی علیه السلام داد. 2. از شاخههاي اصلی توحید، توحید عملی است. توحید عملی نشانهي توحید نظري و عقیدتی
است؛ یعنی کسی که به غیر خدا تکیه نمیکند و غیر او را وکیل و کارساز قرار نمیدهد، تنها مؤثر جهان را خدا میداند و موّحد
واقعی است. آموزهها و پیامها: 1. هدف کتاب آسمانی هدایت به سوي توحید است که نتیجهاش به خدا پیوستن و بر او تکیه کردن
است. 2. بر غیرخدا تکیه نکنید. *** قرآن کریم در آیهي سوم سورهي اسراء با اشاره به سوابق تاریخی بنی اسرائیل و سپاسگزاري
نوح علیه السلام میفرماید: 3. ذُرّیَّۀَ مَنْ حَمَلْنَا مَعَ نُوحٍ إِنَّهُ کَ انَ عَبْداً شَ کُوراً [اي نسل کسانی که با نوح (بر کشتی) سوار کردیم!
به معناي بسیار « شکور » . براستی که او بندهاي بسیار سپاسگزار بود. ص: 32 نکتهها و اشارهها: 1
سپاسگزار است. همهي پیامبران الهی سپاسگزار خدا بودند، اما این ویژگی در نوح برجستهتر بود، به طوري که روایت شده که او
هر وقت لباس میپوشید یا آب مینوشید یا غذایی میخورد و یا نعمت دیگري به او میرسید، فوراً به یاد خدا میافتاد و
2. طبق روایات تاریخی، نوح داراي فرزندانی بود که همراه او به کشتی سوار شدند و نجات یافتند. از این «1» . شکرگزاري میکرد
آموزهها و پیامها: 1. با یادآوري «2» . آیه استفاده میشود که بنی اسرائیل از نسل کسانی بودند که همراه نوح در کشتی سوار شدند
تاریخ پیشینیان خود، نعمتها را بشناسید و شکرگزاري کنید. 2. از زندگی نوح پیامبر صلی الله علیه و آله و روحیهي شکرگزاري او
درس بیاموزید.
صفحه 12 از 127
دو سرکشی و فساد گري یهود در تاریخ بشر
قرآن کریم در آیهي چهارم سورهي اسراء به دو مرحله از سرکشی و فسادگري بنیاسرائیل اشاره میکند و میفرماید: 4. وَقَضَیْنَآ إِلَی
بَنِی إِسْرءِیلَ فِی الْکِتبِ لَتُفْسِدُنَّ فِی الْأَرْضِ مَرَّتَیْنِ وَلَتَعْلُنَّ عُلُوّاً کَبِیراً و در کتاب (تورات) به بنی اسرائیل (: فرزندان یعقوب) اعلام
کردیم که: قطعاً دو بار در [روي زمین فساد خواهید کرد، و حتماً با سرکشیِ بزرگی برتري خواهید نمود. تفسیر قرآن مهر جلد
در این آیه همان سرزمین فلسطین است که قوم یهود در آن زندگی « الارض » دوازدهم، ص: 33 نکتهها و اشارهها: 1. مقصود از
2. مفسران قرآن در مورد دو فساد و انحراف اجتماعی «1» . میکردند و شهر قدس و مسجد الاقصی نیز در این سرزمین واقع شدهاند
پادشاه بابل و دوم هجوم قیصر روم به بیت « بُخْتُ النَّصر » بزرگ یهودیان در زمین، چند تفسیر ارائه کردهاند: الف) یکی حملهي
ب) یکی فسادگري یهود در عصر پیامبر اسلام صلی الله «2» . المقدس که موجب تخریب آن شهر و کشتار و آوارگی یهودیان شد
ج) مقصود تشکیل صهیونیسم و دولت «3» . علیه و آله که منتهی به اخراج آنان از جزیرة العرب شد و دوم قیام هیتلر علیه یهود
اسرائیل در میان یهودیان است، که در مرحلهي اول دولت اسرائیل طغیان کرد و از مسلمانان شکست خورد و بخشی از فلسطین آزاد
شد، اما در مرحلهي دوم با کمک نیروهاي استعماري و جهانخواران به اشغال بیت المقدس پرداخت و اکنون مسلمانان باید در
البته مانعی ندارد که مقصود آیه دو مرحلهي فسادگري یهود در گذشته تفسیر قرآن مهر جلد «4» . انتظار پیروزي دوم بر آنان باشند
دوازدهم، ص: 34 باشد- همان طور که در آیهي بعد میآید- ولی مواردي از تبهکاري آنان و انتقام الهی بعد از اسلام و در آینده
تحقق یابد- همان طور که در برخی تفاسیر بالا و در آیهي هشتم سورهي اسراء به آن اشاره شده است. در برخی احادیث نیز، این
دو فساد، بر قتل امام علی علیه السلام و ضربه به امام حسن علیه السلام و برتريطلبی بزرگ آخر، بر قتل امام حسین علیه السلام
البته روشن است که این گونه احادیث بیان بطن آیه و گسترش مفهوم آن در زندگی مسلمانان و تعیین «1» . تطبیق شده است
مصادیق جدید است. آموزهها و پیامها: 1. بنی اسرائیل قومی سرکش هستند که دو بار، جهان را به تباهی کشیدهاند. 2. مراقب خطر
یهود و سرکشیهاي آنان باشید. *** قرآن کریم در آیات پنجم و ششم سورهي اسراء به سرکشی و فسادگري اول بنی اسرائیل در
تاریخ اشاره کرده، میفرماید: 5 و 6. فَإِذَا جَآءَ وَعْدُ أُولَیهُمَا بَعَثْنَا عَلَیْکُمْ عِباداً لَنَآ أُوْلِی بَأْسٍ شَدِیدٍ فَجَاسُواْ خِللَ الدِّیَارِ وَکَانَ وَعْداً
مَفْعُولًا* ثُمَّ رَدَدْنَا لَکُمُ الْکَرَّةَ عَلَیْهِمْ وَأَمْدَدْنکُم بِأَمْولٍ وَبَنِینَ وَجَعَلْنکُمْ أَکْثَرَ نَفِیراً و هنگامی که نخستین وعده (از آن) دو فرا رسد،
(گروهی از) بندگان سخت نیرومند (و جنگ آور) مان را بر شما بشورانیم، و میان خانهها (یتان براي سرکوبی شما) به جستجو در
آیند؛ و [این وعدهاي واقع شده است.* سپس دوباره، (پیروزيِ) بر آنان را به شما باز گردانیم، و شما را بوسیله اموال و پسران امداد
رسانیم، و نفرات شما را بیشتر (از دشمن) قرار دهیم. ص: 35 نکتهها و اشارهها: 1. ذیل آیهي قبل
بیان شد که مقصود از فسادگري و سرکشی اول بنی اسرائیل همان است که در تاریخ آمده است که بیت المقدس توسط داود و
سلیمان پیامبر علیهما السلام ساخته شد و بُخت النصر پادشاه بابل در حدود سال 587 قبل از میلاد بر آن هجوم آورد و آن را ویران
کرد. این شهر حدود پنجاه سال به همان حال باقی ماند تا زمان کورش پادشاه هخامنشی ایران که یهودیان را از اسارت نجات داد و
استفاده میشود که مردم (بابل) که به یهودیان حمله کردند، باایمان بودند که خدا « عباداً لنا » 2. از واژهي «1» . فلسطین از نو آباد شد
به وسیلهي آنها از فسادگري یهودیان انتقام گرفت. 3. خدا پس از شکست سخت بنی اسرائیل در سرکشی اول، باز به لطف خود به
آنان قدرت و شوکت و نیروهاي کارآمد عنایت فرمود و بر دشمنان پیروزشان ساخت و به آنان اموال داد تا اقتصادشان قوي شود و
پسرانی عنایت کرد تا نیروي جنگی کارآمد داشته باشند. 4. در برخی احادیث آیهي اول بر قتل امام علی علیه السلام و آیهي دوم بر
البته روشن است که «2» . یاران امام مهدي (عج) و یا رجعت و یا کسانی که قبل از قیام آن حضرت قیام میکنند، تطبیق شده است
این گونه احادیث بطن آیه را بیان میکنند؛ یعنی ص: 36 مفهوم آیه در مورد وعدهي سرکشی قوم
صفحه 13 از 127
یهود را گسترش داده و شامل ملت اسلام نیز کرده و مصادیق جدید آیه را بیان نموده است که همان قتل امام علی علیه السلام است
و در قیام یاران مهدي علیه السلام به نوعی جبران میشود و مؤمنان واقعی پیروز میشوند. آموزهها و پیامها: 1. وعدهي خدا در
مورد سرکشی و سرکوبی قوم یهود، یک بار در تاریخ واقع شده است (پس منتظر تحقّق وعدههاي دیگر خدا باشید). 2. وعدههاي
الهی حتمی است. 3. گاهی امداد الهی در سرمایه و نفرات تجلّی مییابد. 4. یهودیان به تاریخ پیشین خود توجه کنند و درس عبرت
بگیرند (و سرکشی نکنند). *** قرآن کریم در آیهي هفتم سورهي اسراء با اشاره به قانون نیکو کاري و بدکاري و سرکشی مجدد
بنیاسرائیل در تاریخ و شکست آنان، میفرماید: 7. إِنْ أَحْسَ نتُمْ أَحْسَ نتُمْ لِأَنفُسِکُمْ وَإِنْ أَسَأْتُمْ فَلَهَا فَإِذَا جَآءَ وَعْدُ الْآخِرَةِ لِیَسُئُواْ
وُجُوهَکُمْ وَلِیَدْخُلُواْ الْمَسْجِدَ کَمَا دَخَلُوهُ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَلِیُتَبِّرُواْ مَا عَلَوْاْ تَتْبِیراً اگر نیکی کنید، به خودتان نیکی میکنید؛ و اگر بدي کنید
پس به خود (بدي میکنید). و هنگامی که وعده آخر فرا رسد، (مردانی را میفرستیم) تا صورتهایتان را اندوهگین سازند؛ و تا
داخل مسجد (الاقصی) شوند همان گونه که بار اول وارد آن شدند؛ و تا بر آنچه تسلط یابند، کاملًا نابود کنند. تفسیر قرآن مهر جلد
دوازدهم، ص: 37 نکتهها و اشارهها: 1. در این آیه یک سنّت و قانون همیشگی الهی بیان شده که همهي نیکیها و بديها سرانجام
به خود انسان بازمیگردد؛ یعنی از طرفی قانون عمل و عکس العمل در جهان حاکم است و هر خدمتی که انسان به دیگران بنماید،
در حقیقت به خود کرده و هر ضربهاي که انسان به مردم بزند و فساد را در اجتماع رواج دهد، در واقع آثار روحی و اجتماعیاش به
خود او باز میگردد. از طرف دیگر، انسان یک حساب بانکی براي نیکیها و حساب بانکی دیگري براي بديها دارد که هر چه
انجام دهد ثبت میشود؛ پس نباید بر دیگران منت بگذارد، یا کم کاري کند. مخاطب این آیه بنیاسرائیل هستند، اما این قانون
مخصوص آنها نیست بلکه براي همهي بشریت در طول تاریخ است. چون که بد کردي، بترس آمِن مباش زآن که تخم است و
برویاند خراش (مثنوي) 2. همان طور که ذیل آیهي چهارم سورهي اسراء بیان کردیم، برخی مفسران برآناند که مقصود از سرکشی
دوم بنی اسرائیل و سرکوبی سخت آنان، همان حملهي امپراطور روم به بیتالمقدس است که آن شهر را محاصره و ویران کرد و
این شکست تا بعد از اسلام ادامه داشت؛ «1» . بسیاري از مردم را از دم تیغ گذراند و یهودیان را آوارهي کشورهاي دیگر گرداند
یعنی تا سال 15 هجري که ص: 38 قدس طی صلحنامهاي به دست مسلمانان افتاد. 3. ظاهر آیهي
اما ممکن «1» پنجم و ششم سورهي اسراء آن بود که وعدهي اول خدا در مورد سرکوبی طغیانگران بنی اسرائیل، واقع شده است
پس ممکن است این آیه اشاره به سرکشی «2» . است از ظاهر آیهي هفتم استفاده شود که هنوز وعدهي دوم واقع نشده است
صهیونیستها در عصر حاضر و غدهي سرطانی اسرائیل که به زودي سرکوب خواهد شد و یا بیان کنندهي فتنهي بزرگتري از یهود
2. سرکوبی فسادگران بنی اسرائیل (طبق وعدهي الهی) حتمی است. «. هر چه کُنی به خود کنی » . در آینده باشد. آموزهها و پیامها: 1
3. بدکاري و سرکشی نکنید که ضرر آن به خودتان میرسد. *** قرآن کریم در آیهي هشتم سورهي اسراء به قانون برخورد
متقابل الهی و رحمت و هشدار او اشاره میکند و میفرماید: 8. عَسَ ی رَبُّکُمْ أَن یَرْحَمَکُمْ وَإِنْ عُدْتُمْ عُدْنَا وَجَعَلْنَا جَهَنَّمَ لِلْکفِرِینَ
حَصِ یراً امید است که پروردگارتان به شما رحم کند؛ و اگر (به فسادگري) باز گردید، (ما نیز به کیفر شما) باز میگردیم؛ و جهنّم
را براي کافران تنگنا (و زندان) قرار دادیم! نکتهها و اشارهها: 1. روش تربیتی قرآن کریم آن است که مردم را بین بیم و امید نگه
میدارد، گاهی از جهنّم سخن میگوید و به مردم هشدار میدهد و گاهی ص: 39 روزنهي رحمت
الهی را میگشاید، تا گرفتار ناامیدي و یأس نگردند. در این آیه نیز از این روش تربیتی براي بنی اسرائیل استفاده شده است. 2. این
آیه به یهویان شدیداً هشدار میدهد که سرکوبی طغیانگران بنیاسرائیل در طول تاریخ، منحصر به دو مورد نیست، بلکه هر گاه
آنان سرکشی و فسادگري کنند، ما هم مجدداً آنان را مجازات میکنیم. پس اگر صهیونیستها اکنون با تشکیل دولت غاصب
اسرائیل، به فساد و خونریزي میپردازند، بدانند که انتقام الهی در پیش است و به زودي به دست جوانان مسلمان سرکوب خواهند
شد. 3. این یک قانون کلی الهی است که اگر مردم به کارهاي زشت و سرکشی و فسادگري بازگردند، خدا هم با کیفر خویش به
صفحه 14 از 127
و هر گاه مردم به سوي خدا باز گردند و توبه کنند، خدا هم با لطف و رحمت «1» . سوي آنان بازمیگردد و از آنها انتقام میکشد
این آیه در مورد بنی اسرائیل است، اما یک قانون کلی را بیان میکند. آموزهها و پیامها: 1. به «2» . به سوي آنان بازمیگردد
رحمت الهی امیدوار باشید، اما از عذاب او بهراسید. 2. هر گونه رفتار کنید، خدا مطابق آن با شما رفتار میکند. *** تفسیر قرآن
مهر جلد دوازدهم، ص: 40
حکمت هاي قزآن
آیات نهم و دهم سورهي اسراء به هدایت ویژهي قرآن و مژدهي آن به مؤمنان و غیرمؤمنان اشاره میکند و میفرماید: 9 و 10 . إِنَّ
هذَا الْقُرْءَانَ یَهْدِي لِلَّتِی هِیَ أَقْوَمُ وَیُبَشِّرُ الْمُؤْمِنِینَ الَّذِینَ یَعْمَلُونَ الصلِحتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْراً کَبِیراً* وَأَنَّ الَّذِینَ لَایُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ أَعْتَدْنَا لَهُمْ
عَذَاباً أَلِیماً در حقیقت این قرآن، بدان (شیوهاي) که آن پایدارتر است، راهنمایی میکند؛ و به مؤمنانی که [کارهاي شایسته انجام
میدهند، مژده میدهد که براي آنان پاداش بزرگی است.* و این که کسانی که به آخرت ایمان نمیآورند، عذاب دردناکی براي
آنان آماده ساختهایم! نکتهها و اشارهها: 1. در این آیه تا آیهي سی و هشتم سورهي اسراء سلسلهاي از مطالب اساسی و معارف
2. قرآن به آیین، قوانین و راهی راهنمایی میکند که پابرجاترین «1» . حقیقی و دستورات الهی بیان شده که از حکمتهاي خداست
و صافترین راههاست؛ چرا که: - عقایدي را ارائه میکند که روشن و خالی از خرافات است. - هماهنگی بین عقیده، عمل و عالم
طبیعت برقرار میکند و همه را به سوي خدا میخواند. - قوانین اجتماعی، اقتصادي و سیاسی ارائه میکند که همهي جنبههاي مادي
و معنوي انسان را رشد میدهد. - از افراط و تفریط در برنامههاي عبادي و صفات اخلاقی و مواد غذایی جلوگیري میکند. -
نظامی حکومتی بر اساس عدل و مبارزه با ستمکاري پیشنهاد میکند. پس قرآن در همهي زمینهها به روشنترین، صافترین و
استوارترین برنامهها دعوت میکند که با ساختمان روح و جسم و جان انسان هماهنگتر است. نقش قرآن چون که بر عالم نشست
نقشهاي پاپ و کاهن را شکست فاش گویم آنچه در دل مضمر است این کتابی نیست چیز دیگر است چون که در جان رفت،
جان دیگر شود جان چو دیگر شد، جهان دیگر شود (اقبال) 3. در برخی احادیث اهلبیت علیهم السلام روایت شده که مقصود از
البته روشن است که این «1» . هدایت قرآن به راه استوارتر و صافتر، همان راهنمایی به سوي امام معصوم علیه السلام یا ولایت است
گونه احادیث مصداق کامل و برتر هدایت قرآنی را بیان میکند و هدایت قرآن شامل هدایت به سوي ولایت و دیگر نعمتها و
در این آیه، یا آن است که ادیان الهی پیشین نیز در ظرف زمانی «2» « صافتر و استوارتر » قوانین الهی نیز هست. 4. مقصود از
خودشان آیینی مستقیم و پا برجا بودهاند ولی در نهایت دین الهی تکامل یافته و در اسلام به صورت صافتر و پا برجاتر تبلور یافته
تفسیر قرآن مهر «3» . همان مستقیم و پا برجاست و صفت برتر را نمیرساند؛ چون طرف مقایسه ندارد « اقوَم » است. و یا مقصود از
جلد دوازدهم، ص: 42 حافظا در کنج فقر و خلوت شبهاي تار تا بود وردت دعا و درس قرآن غم مخور 5. در این آیه تعبیر
و مژده در مورد پاداش بزرگ مؤمنان به کار رفته و همین تعبیر در مورد عذاب غیر مؤمنان نیز مورد استفاده قرار گرفته « بشارت »
است. این بشارت عذاب به غیر مؤمنان، یا نوعی ریشخند به افراد بیایمان است و یا مژدهاي به مؤمنان است که مخالفان شما چنین
اشاره « عذاب دردناك غیرمؤمنان » و « پاداش بزرگ مؤمنان » 6. این آیه با عبارت اجمالی و کوتاه به «1» . سرنوشت شومی دارند
کرده است که تعبیري گسترده است و شامل هر گونه پاداش و کیفر معنوي و مادي، و جسمی و روحانی میشود. 7. در آیهي دوم،
از میان صفات دوزخیان، عدم ایمان آنان نسبت به آخرت را گوشزد کرده است؛ چراکه از طرفی انکار آخرت منتهی به کفر و
استحقاق آتش میشود و از طرف دیگر، ایمان به آخرت مانع انجام گناهان و انگیزهي اعمال صالح است و اگر این ایمان نباشد
انسان به پرتگاه سقوط کشانده میشود. آموزهها و پیامها: 1. قرآن بهترین راهها و قوانین را براي بشریت عرضه میکند. 2. اگر
میخواهید از بشارتهاي قرآن استفاده کنید، مؤمن شوید که: عروس حضرت قرآن نقاب آن گه براندازد که دار ملک ایمان را
صفحه 15 از 127
مجرد بیند از غوغا 3. فرجام مؤمنان شایستهکردار با منکران رستاخیز قابل مقایسه نیست؛ یکی پاداشی بزرگ میستاند و دیگري
گرفتار عذابی دردناك میشود. *** ص: 43 قرآن کریم در آیهي یازدهم سورهي اسراء به عجلهي
انسان در کارها اشاره میکند و میفرماید: 11 . وَیَدْعُ الْإِنسنُ بِالشَّرِّ دُعَآءَهُ بِالْخَیْرِ وَکَانَ الْإِنسنُ عَجُولًا و انسان بدي را میطلبد،
در این جا فقط دعاي لفظی و « دُعا » همانگونه که او نیکی را میطلبد؛ و انسان شتابزده است. نکتهها و اشارهها: 1. مقصود از
آري؛ «1» . درخواست شفاهی از خدا نیست، بلکه شامل درخواست عملی، یعنی حرکت براي به دست آوردن چیزها نیز میشود
گاهی انسان از روي ناآگاهی چیزي را میخواهد که به زیان اوست و از این روست که برخی دعاها مستجاب نمیشود و این عدم
در این آیه همان بديهاي نسبی است و گرنه شرّ مطلق، عدم است و عدم « شرّ » استجابت در حقیقت لطف خداست. 2. مقصود از
وجود ندارد تا انسان آن را بطلبد؛ پس منظور از شرّ موجوداتی هستند که ناقص یا کمال نایافتهاند و از این رو براي انسان زیانهایی
دارند. 3. با آن که قرآن کریم انسان را موجودي باکرامت و نمایندهي خدا در زمین میداند، در این آیه بیان شده که انسان
است. این گونه تعابیر در قرآن بدان معناست که مقام و شخصیت والاي انسان مشروط به آن است که تحت تربیت رهبران « عجول »
الهی و عقل قرار گیرد، ولی اگر در هوسها و شهوتها غوطهور شود، سرمایههاي مثبت و فطري خود را از دست میدهد و
.4 ص: 44 «2» . جنبههاي منفی، همچون جهل، ناسپاسی و عجلهکاري در وجود او آشکار میشود
عجله در کارها براي به دست آوردن منافع بیشتر و زودهنگام است، این امر سبب میشود که انسان: اولًا، تمام جوانب موضوع را
نسنجد و نتواند خیر واقعی را تشخیص دهد و از خدا چیزي را بخواهد که شرّ است. ثانیاً، انسان در اثر شتابزدگی، گاهی خود را
به پرتگاههاي خطرناك میافکند و به جاي رسیدن به سعادت و افتخار، به درههاي بدبختی گام مینهد. پس راه رسیدن به سعادت
آن است که انسان با دوري از شتابزدگی و هوشیارانه و بدون پیشداوري، تمام جوانب کار را بررسی کند و بر اساس دینمداري
و خردورزي و با امداد الهی راه صحیح را انتخاب کند. 5. در احادیث اسلامی از پیامبر صلی الله علیه و آله روایت شده که فرمودند:
و در حدیث دیگر فرمودند: تأنّی «1» . مردم را عجله هلاك میکند، و اگر مردم با تأمّل کارها را انجام دهند، کسی هلاك نمیشود
و در حدیثی از امام صادق علیه السلام میخوانیم که درنگ کردن «2» . و درنگ از ناحیهي خداست و عجله از ناحیهي شیطان
6. همان طور که عجله در کارهاي ناشناخته، قبل از تأمّل و تفکر در «3» . همراه با سلامت است و عجله کردن همراه با پشیمانی
آنها، نیکو نیست، تأخیر در انجام کارهاي نیک و شناخته شده، پس از تفکر در آنها نیز، نیکو نیست؛ از این رو در آیات آمده است
و در احادیث اسلامی از پیامبر صلی الله علیه و آله «1» که به سوي نیکیها سبقت ص: 45 بگیرید
براي مثال انسان قبل از مطالعه و تحقیق، در مورد ازدواج، «2» . روایت شده که خدا کار نیکی را دوست دارد که در آن شتاب شود
نباید عجله کند اما پس از آن که همهي جوانب را سنجید و شرایط آماده بود، تأخیر در کار خیر صحیح نیست و شتاب کردن
نیکوست. آموزهها و پیامها: 1. انسان (بدون دینمداري و خردورزي) موجودي عجول است. 2. در هنگام دعا و طلب چیزها، در
آنها تفکّر کنید تا بديها را به جاي خوبی برنگزینید. *** قرآن کریم در آیهي دوازدهم سورهي اسراء به نشانههاي خدا در
آفرینش شب و روز و فواید آنها در زندگی بشر و در دانش حساب و تقویمنگاري اشاره میکند و میفرماید: 12 . وَجَعَلْنَا الَّیْلَ
وَالنَّهَارَ ءَایَتَیْنِ فَمَحَوْنَآ ءَایَۀَ الَّیْلِ وَجَعَلْنَآ ءَایَۀَ النَّهَارِ مُبْصِ رَةً لِّتَبْتَغُواْ فَضْ لًا مِّن رَّبِّکُمْ وَلِتَعْلَمُواْ عَدَدَ السِّنِینَ وَالْحِسَابَ وَکُلَّ شَیْءٍ فَصَّلْنهُ
تَفْصِ یلًا و شب و روز را دو نشانه (خدا) قرار دادیم؛ و نشانه شب را محو کردیم، و نشانه روز را روشنیبخش گردانیدیم، تا بخششی
را از پروردگارتان بجویید، و تا عدد سالها و حساب را بدانید؛ و هر چیزي را به تفصیل شرحش دادیم. نکتهها و اشارهها: تفسیر
یا ماه و خورشید است و یا خود روز و شب که هر « نشانهي شب و نشانهي روز » 1. مقصود از قرآن مهر جلد دوازدهم، ص: 46
یعنی پردههاي تاریک شب تحت تأثیر روشنایی روز محو ،« شب محو میشود » .2 «1» . کدام نشانهاي براي شناخت پروردگار است
میشود و آنچه در دل شب پنهان شده بود، در پرتو روشنایی روز آشکار میگردد. 3. در این آیه به نقش روز و شب در
صفحه 16 از 127
گاهشماري، تقویمنگاري و دانش حساب، و در آیهي 5 سورهي یونس به نقش خورشید و ماه در این مورد اشاره شده است. این دو
منافاتی با همدیگر ندارد؛ چرا که دانش حساب و تقویمنگاري از طرفی مرهون حرکت خورشید و ماه و از طرف دیگر مرهون رفت
و آمد شب و روز است و از آن جا که پیدایش شب و روز معلول حرکت خورشید است، میتوان این مطلب را به هر دو نسبت داد.
4. حسابگري و گاهشماري و تقویمنگاري مورد عنایت خداست و زمینههاي رشد این علوم را در صحنهي طبیعت براي بشر فراهم
ساخته است. آیهي فوق نوعی تأیید و تشویق رشد این علوم است. آموزهها و پیامها: 1. ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند تا
تو نانی به کف آري و به غفلت نخوري 2. شب و روز دو نشانهي او (عظمت و قدرت خدا و از نعمتهاي بزرگ) است (با مطالعه
. در آنها خداشناس شوید). 3. خدا میخواهد که انسان حسابگر و گاهشمار باشد (و طبق حساب و زمانبندي دقیق زندگی کند). 4
از فرصت روز براي تلاش و طلب روزي استفاده کنید. *** ص: 47 قرآن کریم در آیات سیزدهم و
چهاردهم سورهي اسراء به کارنامهي انسان و حسابرسی روز رستاخیز اشاره کرده، میفرماید: 13 و 14 . وَکُلَّ إِنسنٍ أَلْزَمْنهُ طئِرَهُ فِی
عُنُقِهِ وَنُخْرِجُ لَهُ یَوْمَ الْقِیمَۀِ کِتباً یَلْقَیهُ مَنشُوراً* اقْرَأْ کِتبَکَ کَفَی بِنَفْسِکَ الْیَوْمَ عَلَیْکَ حَسِیباً و هر انسانی فالِ (نیک و بد و عمل) او را
بر گردنش بستهایم، و روز رستاخیز، نامه (اعمالی) براي او بیرون میآوریم که آن را گشوده مییابد.* (و به او گفته میشود:)
در اصل به معناي پرنده است « طائِر » نامهات را بخوان! امروز، حسابرسی خودت بر [اي تو کافی است. نکتهها و اشارهها: 1. واژهي
را در این « طائِر » مفسران قرآن واژهي «1» . و به فال نیک و بد نیز گفته میشود و در قرآن نیز گاهی به همین معنا به کار رفته است
دانستهاند. برخی گفتهاند « پربرکتی و شومی » و یا « دلیل و راهنما » یا « بهرهي انسان از خوب و بد » یا « نامهي اعمال » آیه به معناي
اعمال انسان گویی همچون پرندهاي است که از وجود او برمیخیزد. پس این واژه به معناي فال یا بخت و کنایه از اعمال انسان
2. فال نیک و بد .«2» است؛ یعنی قرآن میفرماید: فال نیک و بد شما چیزي جز اعمال شما نیست که به گردنتان آویخته شده است
زدن در میان همهي اقوام و ملتها بوده و ریشهي آن ناآگاهی از علل واقعیتهاست. بدون شک فال اثر طبیعی ندارد ولی آثار
روانی دارد؛ یعنی ممکن است امیدآفرین یا یأسآور باشد. اسلام همیشه از مسائل مثبت استقبال میکند و مسائل منفی را محکوم
ص: 48 میسازد؛ از این رو فال نیک را منع نکرده اما فال بد را به شدت محکوم کرده است و حتی
در حد شرك معرفی شده است. و از پیامبر صلی الله علیه و آله روایت شده که فرمودند: خدایا « فال بد زدن » ، در برخی احادیث
.3 «1» . هیچ نیکی جز از ناحیهي تو نیست و هیچ فال نیک و بدي جز به ارادهي تو تحقق نمییابد و پروردگاري جز تو نیست
که در رستاخیز براي انسان گشوده میشود، همان کارنامهي اعمال انسان است که در این دنیا پوشیده است و در « کتابی » مقصود از
است که همهي اعمال در آن تأثیر « روح انسان » این نامهي اعمال، دفتر و نامهي معمولی نیست، بلکه یا «2» . آن جا آشکار میشود
.4 «3» . که اعمال انسان در آنها نقش میبندد و منعکس میشود « اعضاي پیکر انسان و زمین و فضاي اطراف اوست » میگذارد و یا
در قرآن کریم از چند کتاب و نامهي عمل سخن گفته شده است: الف) نامهي اعمال شخصی که کارهاي فردي انسان در آن ثبت
ج) نامهي عمومی و جامع یا لوح محفوظ و «5» . ب) نامهي اعمال امتها که بیانگر خطوط اجتماعی زندگی آنان است «4» . است
نامهي اعمال در « خواندن » 5. تعبیر «6» . صفحهي علم الهی که همهي حوادث جهان و اعمال انسانها در آن جا ثبت شده است
رستاخیز نیز، مفهوم وسیعی دارد که شامل هر گونه مشاهده است؛ یعنی آثار اعمال انسان را که به صورت تکوینی تفسیر قرآن مهر
6. از واژهي «1» . جلد دوازدهم، ص: 49 و واقعی ضبط شده و به صورت صدا، عکس، فیلم و اثر انگشت است درك میکند
استفاده میشود که همان اعمالی که در دنیا بر گردن انسان است، در رستاخیز تجسّم مییابد و به صورت کارنامه و نامهي « نُخرِجُ »
اعمال بیرون آورده و در برابرش گشوده میشود. آموزهها و پیامها: 1. هر کس مسئول اعمال خویش است. 2. کارنامهي هر کس
در رستاخیز گشوده و خوانده میشود (پس ببینید که در دنیا چه اعمالی در کارنامهي خود ثبت میکنید). 3. حساب انسان در
قیامت آنقدر روشن است که هر کس میتواند نتیجهي کارش را حساب کند. 4. در اندیشهي رستاخیز و نامهي اعمال خویش
صفحه 17 از 127
باشید. *** قرآن کریم در آیهي پانزدهم سورهي اسراء به چهار اصل اساسی در رابطه با هدایت و گمراهی و عدم مسئولیت افراد
در برابر گناهان دیگران و اتمام حجّت قبل از مجازات اشاره میکند و میفرماید: 15 . مَنِ اهْتَدَي فَإِنَّمَا یَهْتَدِي لِنَفْسِهِ وَمَن ضَلَّ فَإِنَّمَا
یَضِ لُّ عَلَیْهَا وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَي وَمَا کُنَّا مُعَذِّبِینَ حَتَّی نَبْعَثَ رَسُولًا هر کس راه یابد، پس فقط به نفع خودش راه مییابد؛ و هر
کس گمراه شود، پس فقط به زیان خود گمراه میشود؛ و هیچ باربرداري بار سنگین (گناه) دیگري را بر نمیدارد؛ و (ما) عذاب
کننده (کسی) نیستیم، تا این که فرستادهاي برانگیزیم. ص: 50 نکتهها و اشارهها: 1. فایدهي هدایت
و گمراهی بشر فقط به خودش بازمیگردد؛ یعنی اگر کسی از نور رهنمایی قرآن و پیامبر صلی الله علیه و آله استفاده کرد و به راه
سعادت گام نهاد، خودش سعادتمند میشود و حتی اگر مردم را به راه خدا فرا خواند و جامعه را اصلاح کرد، زمینهي رشد کمالات
خود و فرزندان خود را فراهم ساخته است؛ پس در حقیقت نفع آن به خودش میرسد؛ همین طور اگر کسی گمراه شد، یا دیگران
هم از همین ریشه و به « وزیر » به معناي بار سنگین است و واژهي « وِزْر » . را گمراه کرد، زیانهاي آن به سوي خودش بازمیگردد. 2
مسئولیت است که نوعی بار معنوي بر « وِزْر » معناي آن کسی است که بار سنگینی بر دوش او گذاشتهاند. در این جا مقصود از
دوش انسان به شمار میآید؛ یعنی آیه میفرماید: هیچ کس بار مسئولیت دیگران را به دوش نمیکشد. 3. در قرآن کریم گاهی
گمراه کنندگان بار مسئولیت کسانی را که » : ولی گاهی میفرماید ،«. هیچ کس بار گناه دیگران را به دوش نمیکشد » : میفرماید
هر کس روش نیک یا بدي را پایهگذاري کند، در پاداش » و در احادیث نیز روایت شده که «1» «. گمراه کردهاند بر دوش میکشند
این دو دسته آیات و احادیث با هم تنافی ندارند؛ چراکه هر کس دیگران را «2» «. و کیفر عمل کنندگان به آن روش شریک است
.4 «3» . گمراه سازد یا روشی را پایهگذاري کند، در حقیقت سبب اصلی گناه به شمار میآید و بار گناه خویش را به دوش میکشد
در این آیه به قانون اتمام حجت قبل از هر گونه عذاب اشاره شده است؛ یعنی خدا، بر اساس لطف خویش، ستمکاران و خلافکاران
را نابود نمیکند، مگر این که پیامبرانی بفرستد تا راههاي سعادت را نشان دهند و اتمام حجت ص:
در جملهي آخر آیه، « عذاب » 51 شود، تا گناهکاران در قیامت بهانه و عذري نداشته باشند و نگویند ما نمیدانستیم. 5. مقصود از
و مقصود از فرستادن رسولان، بیان مسائل نقلی است (همچون مسائل مربوط به گناهان «1» هر گونه مجازات دنیوي و اخروي است
و برخی جزئیات معاد که عقل انسان آنها را درك نمیکند)، و گرنه آنچه عقل خوب و بد آن را درك میکند (همچون خوبی
شرعی را استفاده « اصل برائت » ، 6. دانشمندان علم اصول الفقه از این آیه «2» . عدالت و بدي ظلم)، اتمام حجّت عقل کافی است
کردهاند؛ یعنی جملهي اخیر آیه دلالت دارد که خدا بدون فرستادن پیامبران و بیان احکام و قوانین و وظایف افراد، کسی را مجازات
آموزهها و .« عقاب بدون بیان صحیح نیست » نمیکند؛ پس خدا کسی را بدون بیان، عذاب نمیکند؛ و اصل برائت هم آن است که
پیامها: 1. سود و زیانِ هدایت و گمراهی شما جز به خودتان نمیرسد (پس به فکر خویشتن باشید). 2. شما جز بار مسئولیت خویش
را به دوش نمیکشید (پس ببینید که چه باري برمیدارید؟!). 3. خدا گناهکاران را پس از اتمام حجت و بیان وظایف شرعی،
عذاب میکند (پس وظایف خود را بشناسید و بدانها عمل کنید تا گرفتار عذاب نشوید). 4. قوانین الهی را در مورد هدایت،
مسئولیتپذیري و اتمام حجّت بشناسید (و زندگی خود را در راستاي آنها تنظیم کنید). *** ص:
52 قرآن کریم در آیهي شانزدهم سورهي اسراء به قانون چهار مرحلهاي هلاکت مردم شهرها اشاره میکند و میفرماید: 16 . وَإِذَآ
أَرَدْنَآ أَن نُّهْلِکَ قَرْیَۀً أَمَرْنَا مُتْرَفِیهَا فَفَسَ قُواْ فِیهَا فَحَقَّ عَلَیْهَا الْقَوْلُ فَدَمَّرْنهَا تَدْمِیراً و هرگاه بخواهیم که (مردم) آبادي را (به خاطر
گناهانشان) هلاك کنیم، به سردمداران ثروتمندش فرمان میدهیم و [لی آنان در آن جا نافرمانی میکنند، پس (بر اثر نافرمانیها)
آن گفتار (: وعده عذاب) بر آن (مردم) تحقق یابد، و آن (شهر) را کاملًا درهم میکوبیم. نکتهها و اشارهها: 1. در راستاي آیهي
قبل، در این آیه تأکید شده که خدا قبل از اتمام حجّت و بیان دستوراتش کسی را مجازات نمیکند، بلکه چهار مرحله را طی
میکند: الف) دستوراتش را بیان میکند. ب) مردم فاسق با آنها مخالفت میکنند. ج) مردم مستحق مجازات میگردند. د) آنان را
صفحه 18 از 127
ابلاغ میکند؛ چراکه معمولًا در جوامع ناسالم، این افراد « ثروتمندان خوشگذران » 2. خدا دستوراتش را به «1» . به هلاکت میرساند
سردمدار اجتماع و ریشهي اصلی فسادگري هستند و از این رو آنان در صف اول مقابله با پیامبران قرار دارند و بقیهي مردم پیرو
آناناند، ولی هنگامی که عذاب در رسد همه را فرا میگیرد. گروهی به خاطر نافرمانی و فسادگري عذاب میشوند و گروهی به
خاطر سکوت و نهی از منکر نکردن. ص: 53 آموزهها و پیامها: 1. مردم شهرها مواظب باشند که
حکومت خویش را به دست ثروتمندان بیدرد و خوشگذران ندهند که جامعه را به هلاکت میکشانند. 2. تخلّف از دستورات
الهی و نافرمانی، زمینهساز هلاکت جامعه است. 3. قانون نابودي ملتها چهار مرحله دارد: بیان دستورات، مخالفت سردمداران،
استحقاق مجازات و هلاکت. *** قرآن کریم در آیهي هفدهم سورهي اسراء به آگاهی خدا و هلاکت ملتها اشاره میکند و
میفرماید: 17 . وَکَمْ أَهْلَکْنَا مِنَ الْقُرُونِ مِن بَعْدِ نُوحٍ وَکَفَی بِرَبِّکَ بِذُنُوبِ عِبَادِهِ خَبِیراً بَصِ یراً و چه بسیار گروههایی که بعد از نوح
به معناي « قُرون » . هلاك کردیم! و آگاهی [و] بینایی پروردگارت به پیامدهاي (گناهان) بندگانش کافی است. نکتهها و اشارهها: 1
گفته شده است و در زمان ما قرن به معناي « قَرْن » جمعیتی است که در یک عصر زندگی میکنند؛ از این رو به مجموع هر عصر نیز
2. در این آیه عصر بعد از نوح علیه «1» . یکصد سال است. البته این یک امر قراردادي است که بر اساس قراردادها متفاوت است
السلام با قبل از آن جدا شده است، چرا که زندگی قبل از نوح بسیار ساده بوده و مسئلهي طبقات اجتماعی چندان در آن مطرح
نبود و از این رو کمتر گرفتار مجازاتهاي الهی میشدند، اما پس از نوح علیه السلام، ملتهاي زیادي، طبق قانون چهار مرحلهاي
3. در این آیه هشدار داده شده که خدا خبیر است که در آیهي قبل بیان شد، هلاك شدند. ص: 54
و گناهان افراد از نظر او مخفی نمیماند؛ پس از نیتها، عقاید و انگیزههاي باطنی افراد آگاه است و او بصیر است پس نسبت به
اعمال افراد بیناست. آري؛ علم الهی براي مجازات کافی است و او نیاز به شاهد ندارد. آموزهها و پیامها: 1. بعد از نوح علیه السلام
بسیاري از ملتها طبق برنامهي چهارمرحلهاي هلاك شدند (پس شما هم مراقب اعمال و فرجام کار خود باشید). 2. در عذاب
ملتها، شاهد و مجازاتگر، یکی است و او از همهي گناهان باخبر است (پس مراقب کردار خود باشید). 3. از سرنوشت اقوام
هلاك شده درس عبرت بگیرید (و راه آنان را ادامه ندهید). *** قرآن کریم در آیهي هیجدهم سورهي اسراء به فرجام عذابآلود
دنیامداران اشاره کرده، میفرماید: 18 . مَّن کَانَ یُرِیدُ الْعَاجِلَۀَ عَجَّلْنَا لَهُ فِیهَا مَا نَشَآءُ لِمَن نُّرِیدُ ثُمَّ جَعَلْنَا لَهُ جَهَنَّمَ یَصْلَیهَا مَذْمُوماً مَّدْحُوراً
هر کس همواره (فقط دنیاي) زودگذر را میخواهد (و میطلبد)، آنچه را میخواهیم، (و لایق او میدانیم) به هر کس (سزاوار باشد
و) اراده کنیم در این (دنیا)، به او شتابان میدهیم؛ سپس جهنّم را براي او قرار میدهیم؛ در حالی که نکوهیده و رانده شده در آن
به معناي نعمتهاي زودگذر یا دنیاي زودگذر است. این تعبیر نشان « عاجله » . وارد میشود (و میسوزد). نکتهها و اشارهها: 1
میدهد که دنیاطلبان به دنبال نعمتهاي پایدار اخروي نمیروند، بلکه هدفشان زندگی زودگذر دنیاست؛ از این رو از سعادت و
آخرت بازمیمانند و از خدا دور میشوند. دامن دوست به دنیا نتوان داد از دست حیف باشد که دهی دامن گوهر به خسی (سعدي)
2. در این آیه دو قید و محدودیت براي دنیاطلبان قرار داده شده است: الف) به اندازهاي که خدا بخواهد، یعنی به بخشی از آنچه
میخواهند میرسند، نه به همهي آرزوهاي دنیایی. ب) هر کس را که خدا بخواهد بهرهاي از دنیا میدهد و همهي افراد دنیاطلب به
3. خواستههاي دنیاطلبان زود بر آورده میشود؛ چراکه آنان از نعمتهاي بزرگ و جاویدان گذشتند «1» . آرزوي خویش نمیرسند
و به بهرهي اندك دنیا قانع شدند؛ پس به زودي این بهرهي اندك را دریافت میکنند، اما در حقیقت این دنیاپرستی، گرفتاري در
آتش مادیات است. 4. در این آیه به دو نوع عذاب دنیاطلبان اشاره شده است: یکی سوختن که نوعی کیفر مادي است و دوم
سرزنش شدن و دوري از رحمت خدا که نوعی کیفر روانی است. 5. مقصود این گونه آیات این نیست که انسان از نعمتهاي
دنیایی استفاده نکند، بلکه منظور آن است که دنیا براي انسان آفریده شده، نه انسان براي دنیا؛ پس دنیا را به خدمت خود بگیرید و
آن را هدف خود قرار ندهید، و گرنه گرفتار آتش دنیاپرستی میشوید. آموزهها و پیامها: 1. برخی دنیاپرستان زود به هدفشان
صفحه 19 از 127
2. نه همهي دنیامداران به میرسند، اما از نعمتهاي جاویدان اخروي محروم میشوند. ص: 56
مقصود میرسند و نه همهي آروزهاي دنیاداران برآورده میشود. 3. دنیاي (بدون آخرت) نخواهید که فرجامی عذابآلود دارد.
*** قرآن کریم در آیهي نوزدهم سورهي اسراء به آخرتمداران و پاداش آنان اشاره کرده، میفرماید: 19 . وَمَنْ أَرَادَ الْآخِرَةَ وَسَعَی
لَهَا سَعْیَهَا وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَأُوْلئِکَ کَانَ سَعْیُهُم مَشْکُوراً و هر کس آخرت را بخواهد، و براي آن کاملًا کوششاش را بنماید، در حالی که
او مؤمن باشد، پس آنان تلاششان سپاسگزاري خواهد شد. نکتهها و اشارهها: 1. در این آیه سه شرط اساسی براي سعادت قرار
داده شده است: الف) هدف انسان حیات جاویدان و رسیدن به نعمتهاي آن باشد. ب) انسان براي رسیدن به این هدف، سخت
بکوشد. ج) این هدفمندي و تلاش همراه با ایمانی استوار باشد و از انگیزهاي صحیح سرچشمه گرفته باشد. 2. این آیه پاداش
آخرتطلبان را به صورت اجمالی بیان کرده و تشکر الهی را پاداش آنان قرار داده است. این تعبیر بسیار جامع است و شامل بهشت
و چیزهاي والاتر میشود؛ چراکه تشکر هر کس به اندازهي شخصیت و وسعت وجودي اوست، نه به اندازهي عملی که انجام گرفته
تفسیر قرآن «1» . است؛ پس تشکر خدا متناسب با ذات بیپایان اوست و نعمتهاي مادي و معنوي غیرقابل تصوري را شامل میشود
3. در این آیه بر نقش تلاش انسان در کامیابیها و پیروزيها تأکید شده است. این مطلب در حقیقت مهر جلد دوازدهم، ص: 57
ارادهي » هشداري به افراد تنبل و بیکار است که بهشت رابه بهاي ایمان و تلاش میدهند، نه با بهانه و حرف. 4. در این آیه بر
تأکید شده است. این مطلب بدان معنا نیست که انسانهاي مؤمن و آخرتطلب، از نعمتهاي مادي استفاده نکنند، « اخروي داشتن
بلکه منظور آن است که هدف اصلی آنان رسیدن به سعادت اخروي باشد و دنیا را مقدمه و مزرعهي آن بدانند، دنیایی که در هر
صورت خواهد آمد و در دسترس همگان هست. قصد گنجی کن که این سود و زیان در تبع آید، تو آن را فرع دادن قصد کعبه
کن چو وقت حجّ بُوَد چون که رفتی، مکه هم دیده شود (مولوي) آموزهها و پیامها: 1. براي سعادت اخروي تلاش کنید که خدا از
مؤمنان سختکوش و آخرتمدار تشکر میکند. 2. ایمان، انگیزه و تلاش، سه شرط سعادت جاویدان است. *** تفسیر قرآن مهر
جلد دوازدهم، ص: 58 قرآن کریم در آیات بیستم و بیست و یکم سورهي اسراء به برخورداري همگان از مواهب دنیوي و برتري
نعمتهاي اخروي اشاره میکند و میفرماید: 20 و 21 . کُلّاً نُمِدُّ هؤُلَآءِ وَهؤُلَآءِ مِنْ عَطَآءِ رَبِّکَ وَمَا کَانَ عَطَآءُ رَبِّکَ مَحْظُوراً* انظُرْ
کَیْفَ فَضَّلْنَا بَعْ َ ض هُمْ عَلَی بَعْضٍ وَلَلْآخِرَةُ أَکْبَرُ دَرَجتٍ وَأَکْبَرُ تَفْضِ یلًا همه را، این (گروه) و آن (گروه) را، از بخشش پروردگارت،
امداد میدهیم؛ و بخشش پروردگارت (از کسی) منع نشده است.* بنگر چگونه برخی آنان را بر برخی [دیگر] برتري دادیم؛ و حتماً
رتبههاي آخرت بزرگتر و برتري (آن) بیشتر است. نکتهها و اشارهها: 1. در آیات قبل که به دنیامداران و آخرتمداران اشاره
شد، ممکن بود این توهم پیش آید که هر کس هدفش آخرت باشد، از دنیا سهمی نمیبرد و دنیا مخصوص دنیاطلبان است. در
آیهي اول به این مطلب پاسخ داد که هر دو گروه از نعمتهاي دنیوي بهره میبرند، اما گروهی دنیا را هدف قرار داده گروه دیگر
آخرت را؛ همچون دو معلم که هر دو تدریس میکنند و حقوق دریافت میکنند اما یکی به قصد دنیا سر کلاس میرود و پاداش
اخروي ندارد ولی دیگري رضاي خدا و آخرت را هدف قرار داده که هم پاداش دنیوي دارد و هم پاداش اخروي. 2. مقصود از
امداد الهی براي دنیامداران و آخرتطلبان، آن است که بخشی از نعمتهاي مادي خدا، همچون آب، غذا و هوا، که حیات انسان
متوقف بر آنهاست، در اختیار همهي افراد بشر، اعم از مؤمن و کافر، و خوب و بد قرار میگیرد. این همان مقام رحمانیّت خداست
که فیض عام او شامل همه میگردد، ولی برخی نعمتهاي خاص و معنویات نیز هست که ص: 59
3. آیهي دوم به اصل اساسیِ تفاوت افراد در دنیا و آخرت اشاره کرده، میفرماید: مردم تفاوت «1» . مخصوص مؤمنان و نیکان است
تلاشهایشان، در آخرت نیز، هم چون دنیا بهرههاي مختلف دارند، هر چند درجات و تفاوتها در دنیا محدود و در آخرت
نامحدود است. 4. تفاوت درجات در آخرت، در حقیقت به خاطر تفاوت درجات ایمان و مقدار و کیفیت اعمال صالح انسانها در
. دنیاست. در واقع در آخرت همین اعمال و عقاید ما تجسّم مییابد و درجهي هر کس را مشخص میسازد. آموزهها و پیامها: 1
صفحه 20 از 127
خدا نعمتهاي مادياش را به همگان میدهد (ولی برخی در راه دنیامداري و برخی در راه سعادت اخروي از آنها استفاده
میکنند). 2. انسانها در دنیا و آخرت (بر اساس تلاشهایشان) داراي درجات متفاوتی هستند. 3. آخرتطلب باشید که آخرت (و
آخرتطلبان) نزد خدا برترند. *** قرآن کریم در آیهي بیست و دوم سورهي اسراء به شرك و نتایج آن اشاره کرده، میفرماید:
22 . لَاتَجْعَلْ مَعَ اللَّهِ إِلهاً ءَاخَرَ فَتَقْعُدَ مَذْمُوماً مَّخْ ذُولًا هیچ معبود دیگري را با خدا قرار مده، تا [این که نکوهیده [و] بییاور بنشینی.
بلکه «. معبود دیگري را با خدا پرستش مکن » : ص: 60 نکتهها و اشارهها: 1. در این آیه نفرمود که
این تعبیر اشاره دارد که در عقیده، در عمل، در دعا و تقاضا و در پرستش، معبود دیگري «. معبود دیگري را با خدا قرار مده » : فرمود
و در این جا اشاره به ضعف و ناتوانی است؛ یعنی شرك مایهي ناتوانی « نشستن » در اصل به معناي « قُعُود » . را کنار خدا قرار مده. 2
3. در این آیه بیان شده که شرك سه نتیجهي زیانبار به دنبال دارد: الف) «1» . است همان طور که توحید عامل قیام و حرکت است
شرك موجب نکوهش و مذمت انسان میشود؛ چراکه شرك نوعی ناسپاسی در برابر پروردگار است که در نظر عقل و شرع
نکوهیده است. ب) شرك سبب میشود که خدا انسان را به حال خود واگذارد و از آن جا که معبودهاي دروغین نمیتوانند به
یاري مشرکان بشتابند، پس آنان بییار و یاور میشوند. ج) شرك سبب ناتوانی و ضعف انسان میشود و گویی او را زمینگیر
میسازد. آموزهها و پیامها: 1. رو به توحید آورید، تا از سرزنش و تنهایی نجات یابید. 2. شرك مایهي ناتوانی، مذمت و ذلّت
است. *** قرآن کریم در آیات بیست و سوم و بیست و چهارم سورهي اسراء به توحید و وظایف انسان در برابر پدر و مادرش
اشاره میکند و میفرماید: 23 و 24 . وَقَ َ ض ی رَبُّکَ أَلَّا تَعْبُدُواْ إِلَّآ إِیَّاهُ وَبِالْولِدَیْنِ إِحْسناً إِمَّا یَبْلُغَنَّ عِندَكَ الْکِبَرَ أَحَدُهُمَآ أَوْ کِلَاهُمَا فَلَا
تَقُل لَّهُمَآ أُفٍّ وَلَا تَنْهَرْهُمَا وَقُل لَّهُمَا قَوْلًا کَرِیماً* وَاخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَ ۀِ وَقُل رَّبِّ ارْحَمْهُمَا کَمَا رَبَّیَانِی صَ غِیراً تفسیر
قرآن مهر جلد دوازدهم، ص: 61 و پروردگارت فرمان قطعی داده: که جز او را نپرستید؛ و به پدر و مادر نیکی کنید؛ اگر یکی از
کوچکترین سخن اهانتآمیز) مگوي؛ و آن دو را با پرخاش :) « اف» آن دو، یا هر دو نزد تو به [سنّ پیري برسند، پس به آن دو
پروردگارا! آن دو را رحمت کن، » : مران؛ و به آن دو سخنی ارجمند گوي.* و از سر مهر، بال فروتنی براي آن دو فرو آور؛ و بگو
نکتهها و اشارهها: 1. در قرآن، بارها، توحید که اساسیترین اصل اسلامی است، در «. همان گونه که مرا در خُردي پرورش دادند
که نشان دهندهي اهمیت نیکی به پدر و مادر است. 2. در این آیه پنج تأکید بر نیکی «1» کنار نیکی به پدر و مادر قرار گرفته است
به صورت مطلق « احسان » قَضی که به معناي امر محکم و فرمان قطعی است. ب) واژهي » به پدر و مادر شده است: الف) واژهي
به صورت نکره آمده که براي بیان عظمت است. د) واژهي « احسان » ( آمده که شامل هر گونه نیکی به پدر و مادر میشود. ج
به صورت مطلق آمده که شامل پدر و مادر مسلمان و کافر میشود. ه) نیکی به پدر و مادر همردیف توحید آمده است. « والدین »
اشاره به آن دارد که فرزندان شخصاً و بدون واسطه به پدر و « بالوالدین » 3. برخی صاحب نظران برآناند که در این آیه واژهي «2»
یعنی نیکی به دست فرزند از نیکی به وسیلهي خدمتکار بهتر است. 4. در این آیه به حالات پیري پدر و مادر «3» ؛ مادر محبت کنند
اشاره شده است؛ چرا که آنان در ص: 62 این حالت نیازمند محبت و احتراماند و از کوچکترین
سخن اهانتآمیز به شدّت ناراحت میشوند. و همچنین در حالت کهولت، گاهی پدران و مادران توانایی حرکت و دفع آلودگی از
خود را ندارند و این جاست که نیاز به حمایت، کمک، صبر و محبت فرزندان دارند. 5. در این آیه به وظایف گفتاري فرزندان در
برابر پدر و مادر اشاره شده که چند چیز است: الف) کوچکترین سخن اهانتآمیز به آنان نگویند. ب) بر سر آنان فریاد نزنند. ج)
بزرگوارانه و سنجیده با آنان سخن بگویند. د) به آنان دعا کنند. 6. نکتهي مهمی که در این آیه در مورد دعا کردن به پدر و مادر
این «. بگو: پروردگارا! همان گونه که آنان مرا در کودکی تربیت کردند، مشمول رحمتشان فرما » : بیان شده، آن است که میفرماید
تعبیر اشاره به آن دارد که وقتی پدر و مادر کهنسال و ناتوان شدند، فراموش نکن که تو هم روزي کودکی ناتوان بودي و آنان به
7. در حدیثی روایت شده که مردي مادرش را به دوش گرفته، گرد کعبه طواف میداد. در این هنگام پیامبر «1» . تو محبت کردند
صفحه 21 از 127
صلی الله علیه و آله را مشاهده کرد و عرض کرد: آیا حقّ مادرم را ادا کردم؟ حضرت فرمود: نه، حتی جبران یکی از نالههاي او را
8. در این آیه بر فروتنی در برابر پدر و مادر تأکید شده و از امام کاظم علیه السلام روایت شده «2» . (به هنگام وضع حمل) نکردي
که پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: ص: 63 (حقّ پدر و مادر آن است که) او را با نام صدا نزند
در اصل « اف» .9 «1» . (بلکه مثلًا بگوید: پدرم)، جلوتر از او راه نرود، قبل از او ننشیند و کاري نکند که مردم به پدرش بد بگویند
این واژه به «2» . است؛ یعنی صدایی که به هنگام اظهار نفرت یا فُوت کردن چیز آلوده از دهان انسان خارج میشود « اسم صوت »
معناي کوچکترین اظهار ناراحتی، بیمیلی و اهانت به افراد است که در مورد پدر و مادر ممنوع شده است. 10 . در حدیث دیگري
وجود داشت، خدا از آن نهی میکرد و این حداقل « اف» از امام صادق علیه السلام روایت شده که فرمودند: اگر چیزي کمتر از
مخالفت و بیاحترامی (و عاق پدر و مادر شدن) است. یک نوع بیاحترامی و عاق آن است که شخصی با نگاه تند و خشمآلود به
آموزهها و پیامها: 1. انسان دو وظیفهي حتمی دارد: توحید و نیکی به پدر و مادر. 2. نیکی، «3» . پدر و مادرش نگاه کند
خوشسخنی، فروتنی و دعا وظایف اساسی شما در برابر پدر و مادرتان است. 3. در کهنسالی به پدر و مادرتان بیشتر محبت کنید.
4. به یاد کودکی و ناتوانی خود، به پدر و مادرتان دعا کنید. *** ص: 64 قرآن کریم در آیهي
بیست و پنجم سورهي اسراء با اشاره به آگاهی عمیق الهی، به شایستگان توبه کار، امید میدهد و میفرماید: 25 . رَبُّکُمْ أَعْلَمُ بِمَا فِی
نُفُوسِکُمْ إِن تَکُونُواْ صلِحِینَ فَإِنَّهُ کَانَ لِلْأَوبِینَ غَفُوراً پروردگارتان به آنچه در دلهاي شماست، داناتر است؛ اگر شایسته باشید، پس
حتماً او براي توبهکاران بسیار آمرزنده است. نکتهها و اشارهها: 1. در این آیه بیان شده که خدا از خود انسان نسبت به مسایل
درونی او آگاهتر است؛ زیرا از طرفی علم خدا حضوري، ثابت، ازلی و ابدي است که هیچ اشتباهی در آن نیست، اما علم انسان
(حتی علم حضوري او به مسائل درون وجودش) برخی از این ویژگیها را ندارد و از طرف دیگر، خدا خالق و علت اصلی انسان
در اصل به معناي بازگشت همراه با اراده است و اشاره دارد که توبه، « اوّاب » . است و به معلول خویش از همه داناتر است. 2
بازگشت آزادانه به سوي خداست. این تعبیر مبالغهآمیز به کسی گفته میشود که هر لحظه خطا از او سربزند، به سوي پروردگار
3. اگر کسی در مورد وظایفش نسبت به پدر و مادر کوتاهی کرد و یا لغزشی پیدا نمود، اگر فرد «1» . بازمیگردد و توبه میکند
شایستهکرداري باشد و زود توبه کند، خدا او را میآمرزد. آموزهها و پیامها: 1. مراقب رفتار خود (با پدر و مادر) باشید که خدا از
نیتهاي درونی شما نیز آگاه است. 2. شایستهکردار و توبهکار باشید که خدا لغزشهاي این افراد را میآمرزد. *** تفسیر قرآن
مهر جلد دوازدهم، ص: 65 قرآن کریم در آیات بیست و ششم و بیست و هفتم سورهي اسراء با سفارش در مورد حقوق نزدیکان و
نیازمندان، نسبت به اسرافکاري هشدار میدهد و میفرماید: 26 و 27 . وَءَاتِ ذَا الْقُرْبَی حَقَّهُ وَالْمِسْکِینَ وَابْنَ السَّبِیلِ وَلَا تُبَذِّرْ تَبْذِیراً*
إِنَّ الْمُبَذِّرِینَ کَ انُواْ إِخْونَ الشَّیطِینِ وَکَ انَ الشَّیْطنُ لِرَبِّهِ کَفُوراً و حق نزدیکان و بینوا و در راه مانده را، به او بده؛ و با اسرافکاري،
(اموال خود را) تلف مکن؛* [چرا] که اسرافکاران و تلف کنندگان (اموال) برادران شیاطینند؛ و شیطان در برابر پروردگارش،
بسیار ناسپاس بود. نکتهها و اشارهها: 1. این آیه خطاب به پیامبر صلی الله علیه و آله است و به ایشان سفارش میکند که حقوق
و بعدها براساس .«1» ذي القربی اهل بیت علیهم السلام هستند » خویشاوندان خود را بپردازد. در احادیث روایت شده که مقصود از
2. آیه خطاب به پیامبر صلی الله علیه و آله است و «3» . را به زهرا علیها السلام بخشید «2» این آیه پیامبر صلی الله علیه و آله فدك
یکی از مصادیق کامل و بارز آن خویشاوندان پیامبر صلی الله علیه و آله به ویژه فاطمهي زهرا علیها السلام است، اما مطلب منحصر
«1» . در ایشان نیست و شامل همهي مسلمانان و پرداخت حقوق همهي ص: 66 خویشاوندان میشود
. 3. این آیه رسیدگی به حق خویشاوندان و نیازمندان را وظیفهي افراد میداند؛ پس اگر کسی به آنان کمک کرد منّت نگذارد. 4
به معناي پاشیدن دانه است. این واژه در مواردي به کار میرود که انسان اموال خود را به صورت « بذر » در اصل از مادهي « تبذیر »
غیر منطقی و در غیر موردش مصرف (ریخت و پا) کند. تفاوت آن با اسراف این است که اسراف خارج شدن از حدّ اعتدال و زیاد
صفحه 22 از 127
مصرف کردن است، اما تبذیر، زیاد مصرف کردنی است که به اتلاف مال بینجامد. البته گاهی این دو کلمه به یک معنا به کار
میروند. 5. روایت شده که پیامبر صلی الله علیه و آله دور ریختن هستهي خرما و یا زیاد مصرف کردن آب براي وضو را منع
ابلهی کو روز روشن شمع کافوري نَهد زود بینی که شبش روغن نباشد در چراغ «2» . میکرد و آنها را تبذیر و اسراف میشمرد
(سعدي) 6. هر چند نزول آیه در مکه بوده اما گاهی در حوادث مدینه آیه بر یک مورد خاص تطبیق شده و یا در هنگام انجام
کاري قرائت شده است؛ البته احتمال دوبار نزول برخی آیات نیز هست. 7. اسرافکاران، برادران شیطان هستند؛ چرا که اعمالشان
همردیف و هماهنگ با اعمال شیطان است و همنشینان شیطان در دوزخ نیز هستند. 8. مقصود از شیاطین، یا ابلیس و همکاران او
9. شیطان نسبت ص: 67 «3» . هستند و یا همنشینان افراد منحرف که در دو جهان همراه آنها هستند
به پروردگارش ناسپاسی کرد؛ چرا که از نیرو و استعدادي که خدا به او داده بود براي گمراهی مردم سوء استفاده کرد و سپاسگزار
خدا و نعمتهاي او نشد. پس همان طور که شیطان ناسپاس بود، افراد اسرافکار هم ناسپاساند و از نعمتهاي خدا درست استفاده
نمیکنند و آنها را تلف میکنند. 10 . در این آیه پس از سفارش به دادن حقّ خویشان، از اسرافکاري منع شده است، تا اشاره کند
که محبت و عواطف شما نسبت به خویشان و نیازمندان نباید سبب زیاده روي در این کار و تلف کردن اموال شود. آموزهها و
پیامها: 1. به خویشاوندان، مستمندان و در راه ماندگان توجه ویژهاي داشته باشید، که آنان بر شما حق دارند. 2. اسرافکاري و اتلاف
مال، کاري شیطانی و نوعی ناسپاسی است، پس از آن دوري گزینید. *** قرآن کریم در آیهي بیست و هشتم سورهي اسراء در
مورد گفتوگوي ملاطفتآمیز با مستمندان سفارش میکند و میفرماید: 28 . وَإِمَّا تُعْرِضَنَّ عَنْهُمُ ابْتِغَآءَ رَحْمَۀٍ مِّن رَّبِّکَ تَرْجُوهَا فَقُل
لَّهُمْ قَوْلًا مَّیْسُوراً و اگر، به خاطر بدست آوردن رحمتی از جانب پروردگارت که بدان امید داري، از آن (نیازمند) ان روي گردانی،
پس به آنان سخنی ملاطفتآمیز گوي. نکتهها و اشارهها: 1. اگر نمیتوانید به نیازمندان کمک کنید، با آنان به نیکی سخن بگویید.
در این آیه، هرگونه سخن نیک و برخورد احترامآمیز و محبتآور است. تفسیر قرآن مهر « سخن آسان و ملاطفت آمیز » مقصود از
2. در احادیث روایت شده که بعد از نزول این آیه، اگر کسی از پیامبر صلی الله علیه و آله چیزي جلد دوازدهم، ص: 68
آموزهها «1» . میخواست و ایشان به امکانات دسترسی نداشتند، میفرمودند: امیدوارم خدا به ما و شما از بخشش خود عنایت کند
و پیامها: 1. اگر مالی ندارید که به نیازمندان بدهید، با آنان خوشبرخورد باشید. 2. در حال فقر هم به فضل خدا امیدوار باشید.
*** قرآن کریم در آیهي بیست و نهم سورهي اسراء به میانهروي در بخشش فرا میخواند و میفرماید: 29 . وَلَا تَجْعَلْ یَدَكَ مَغْلُولَۀً
إِلَی عُنُقِکَ وَلَا تَبْسُطْهَا کُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُوماً مَحْسُوراً و دستت را همواره بسته شده به گردنت قرار مده، (و ترك بخشش نکن و
بُخل منما) و آن (دستانت را براي بخشش اسراف گونه) به طور کامل همواره مگشاي، تا [این که سرزنش شده [و] درمانده بنشینی.
شأن نزول: روایت شده که فقیري در خانهي پیامبر صلی الله علیه و آله از ایشان تقاضایی کرد و چون ایشان چیزي پیدا نکردند، آن
فقیر تقاضاي پیراهن پیامبر صلی الله علیه و آله را نمود و آن حضرت پیراهن خود را به او بخشیدند. و همین مطلب موجب شد که
تفسیر قرآن مهر جلد «2» . برخی پیامبر صلی الله علیه و آله را سرزنش کنند و در آن روز نتوانست براي نماز جماعت حاضر شود
دوازدهم، ص: 69 آیهي فوق بدین مناسبت فرود آمد و به پیامبر صلی الله علیه و آله (و همهي مسلمانان) درس میانه روي در
بخشش آموخت. البته برخی نیز این آیه را در مورد بخششهاي پیامبر صلی الله علیه و آله از بیت المال دانستهاند که گاهی چیزي
« بسته بودن دست به گردن » نمیماند و فقیران بعدي که مراجعه میکردند زبان به سرزنش میگشودند. نکتهها و اشارهها: 1. تعبیر
کنایه از بذل و بخشش بیحساب است که هیچ کدام صحیح نیست. چون تیشه « گشودن دستها به صورت کامل » کنایه از بُخل و
مباش و جمله بر خود متراش چون رنده زکار خویش بیبهره مباش تعلیم ز ارّه گیر در کار معاش چیزي سوي خود میکش و چیزي
میپاش 2. اگر بخشش بیحساب باشد، گاهی انسان را فقیر و ناتوان میکند و او را از فعالیت بازمیدارد و زبان ملامت مردم را بر
3. در برخی آیات قرآن و «1» . انسان میگشاید و در این صورت انسان از مردم جدا میشود و پیوندهاي اجتماعیاش قطع میشود
صفحه 23 از 127
احادیث اهل بیت علیهم السلام بر ایثار تأکید فراوانی شده است. این مطلب با آیهي فوق منافات ندارد؛ چرا که اعتدال و میانهروي
در بخشش در مواردي است که بخشش فراوان سبب نابسامانی زندگی شود، ولی ایثار در جایی است که مشکلی پیدا نشود و به
اصطلاح، اعتدال حکمِ عام و ایثار حکم خاص است. ص: 70 آموزهها و پیامها: 1. اعتدال در
بخشش نیکوست. 2. در تقسیم اموال (شخصی و بیت المال) مدیریت و اعتدال داشته باشید و آینده نگري کنید، تا با مشکلات
روانی و اجتماعی برخورد نکنید. *** قرآن کریم در آیهي سیام سورهي اسراء به تفاوت مردم در زمینههاي اقتصادي و حکمت
آن اشاره میکند و میفرماید: 30 . إِنَّ رَبَّکَ یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَن یَشَآءُ وَیَقْدِرُ إِنَّهُ کَ انَ بِعِبَادِهِ خَبِیراً بَصِ یراً در حقیقت، پروردگارت
روزي را براي هر کس که بخواهد (و شایسته آن باشد) گسترده سازد و (یا) تنگ گرداند؛ [چرا] که او نسبت به بندگانش، آگاه
[و] بیناست. نکتهها و اشارهها: 1. در آیهي قبل به اعتدال در بخشش سفارش شد و اینک در این آیه اشاره کرده که این میانهروي
را از خدا بیاموزید که با آن همه قدرت و امکاناتی که دارد، در بخشش ارزاق به مردم حکمت و اعتدال را رعایت میکند. 2. در
آیات پیشین که سخن از بخشش اموال شد، این پرسش به ذهن میآمد که چرا خدا همهي انسانها را از نظر اقتصادي بینیاز نکرد
تا لازم نباشد که افراد به همدیگر بخشش کنند؟ و اینک در این آیه پاسخ میدهد که این تفاوتها با آگاهی خدا و بر اساس علم و
حکمت اوست. 3. تفاوتهاي اقتصادي مردم (در قلمروي که مربوط به ستم، استعمار و استثمار نمیشود) به خواست خداست و
ممکن است چند حکمت و فلسفه داشته باشد: الف) این تفاوتها نوعی امتحان ثروتمندان و فقراست که به وسیلهي آن روح
گذشت و استقامت در آنان پرورش مییابد. ص: 71 ب) گاهی عدم گسترش رزق، به مصلحت
مردم است؛ زیرا برخی مردم اگر بینیاز شوند، راه سرکشی در پیش میگیرند. ج) این گسترش و تنگی رزقها بر اساس حکمت
خداست، یعنی حکمت خدا اقتضا میکند که هر کس تلاش بیشتري کند، روزياش زیاد شود و هر کس کوشش کمتري کند،
درآمد کمتري داشته باشد و این مطلب موجب رشد اقتصادي جامعه میشود. البته باید توجه داشت که برخی تفاوتهاي اقتصادي
مردم و فقر افراد در اثر ظلم و حقکشی ستمکاران اقتصادي یا تنبلی خود افراد است که لازم است از روشهاي دیگر براي جبران
آنها استفاده شود. 4. مضمون این آیه جبر نیست، بلکه بیان حکمت تفاوتهاست؛ یعنی حکمت الهی اقتضا میکند که بر اساس
تلاشها و استعدادهاي متفاوت، رزقها را گسترش دهد یا تنگ کند، ولی کسی را مجبور نمیسازد که تلاش کمتر یا بیشتر
یعنی پروردگاري و پرورشدهندگی خدا اشاره شده است؛ یعنی تفاوت رزقها با این صفت « ربّ » بنماید. 5. در این آیه به صفت
معناي وسیعی دارد که شامل هر گونه « رزق » . خدا ارتباط دارد و موجب پرورش روحی و رشد اقتصاد جامعهي بشري میشود. 6
رزق مادي و معنوي میگردد هر چند ممکن است در این آیه با توجه به سیاق آیات قبل، رزق مادي مورد نظر باشد. آموزهها و
پیامها: 1. تفاوت سطح درآمدهاي مردم، موجب پرورش و رشد آنها میشود؛ و این بر اساس علم و حکمت پروردگار شکل گرفته
است. 2. تنظیم رزق را از خدا بدانید و از او بیاموزید. ص: 72 قرآن کریم در آیهي سی و یکم
سورهي اسراء به خطاي فرزندکُشی از بیم فقر اشاره میکند و میفرماید: 31 . وَلَا تَقْتُلُواْ أَوْلدَکُمْ خَشْیَۀَ إِمْلقٍ نَّحْنُ نَرْزُقُهُمْ وَإِیَّاکُمْ إِنَّ
قَتْلَهُمْ کَ انَ خِطْئاً کَبِیراً و فرزندانتان را از بیم فقر، مَکشید؛ مائیم که آنان و شما را روزي میدهیم؛ [چرا] که کشتن آنان گناهی
بزرگ است! نکتهها و اشارهها: 1. برخی عربهاي جاهلی از بیم فقر و ناتوانی در تأمین هزینهي زندگی، فرزندان خود را زنده به
گور میکردند و گاهی نیر به خاطر بیم از اسارت دختران در جنگ و به خاطر غیرت ناموسی، دختران را زنده در خاك پنهان
این آیه با اشاره به هر نوع قتل فرزندان این گونه جنایات را ممنوع و با فرهنگ غلط عرب جاهلی برخورد میکند و «1» . میکردند
«2» ؛ خدمتی بزرگ به بشریت و به ویژه زنان مینماید. 2. فرزندکشی همواره در میان انسانها به عنوان گناه شناخته میشده است
چرا که فطرت انسانها از این جنایت تنفر دارد. 3. فرزندکشی تحت تأثیر یک حالت روانی و به خاطر بیم از ناداري بوده نه این که
واقعاً این افراد فقیر بوده باشند؛ یعنی این مطلب توهمی بیش نبوده است. مخور هول ابلیس تا جان دهد هم آن کس که دندان دهد
صفحه 24 از 127
4. رزق فرزندان و پدر و مادر آنها با خداست. خدا منابع زیادي در ص: 73 «3» ( نان دهد (سعدي
زمین قرار داده که بشر را تأمین میکند؛ پس چرا برخی افراد به جاي تلاش بیشتر و تأمین زندگی فرزندانشان، دست به نسل کشی
میزنند. 5. اسلام و قرآن قرنها قبل از تشکیل مجامع دفاع از حقوق کودکان، به این امر توجه کرده و حقوق کودکان را قبل از
تولد و در مراحل شیرخوارگی و بعد از آن مشخص و از آنها دفاع نموده است. 6. در عصر ما نیز جنایت فرزندکشی به نوعی دیگر
رواج یافته است؛ یعنی برخی انسانها که تربیت الهی نشدهاند، از ترس آینده و براي جلوگیري از افزایش جمعیت و کمبودها، اقدام
به سقط جنین میکنند و حتی این جنایت بزرگ را در برخی کشورها اقدام قانونی تلقی میکنند. آیا پدر و مادر حق دارند که در
مورد سرنوشت کودکی ناتوان تصمیم بگیرند و حقّ حیات را از او سلب کنند؟ آیا این عمل با حقوق کودکان منافات ندارد؟
آموزهها و پیامها: 1. کمبود اقتصادي را بهانهي فرزندکشی قرار ندهید. 2. قرآن حامی حقوق کودکان است. *** قرآن کریم در
آیهي سی و دوم سورهي اسراء به زشتی زناکاري اشاره میکند و میفرماید: 32 . وَلَا تَقْرَبُواْ الزِّنَی إِنَّهُ کَ انَ فحِشَ ۀً وَسَآءَ سَبِیلًا و
نزدیک زنا نشوید؛ [چرا] که آن، زشتکاري آشکار است، و بد راهی است. نکتهها و اشارهها: 1. جالب این است که در این آیه
این تعبیر اشارهي لطیفی به این مطلب است که مقدمات .« به زناکاري حتی نزدیک نشوید » : بلکه میفرماید «. زنا نکنید » : نمیفرماید
زنا را نیز فراهم نکنید؛ یعنی اگر کسی به طرف بیحجابی، ص: 74 چشمچرانی، فیلمهاي بدآموز و
کانونهاي فساد برود، در حقیقت یک گام به زناکاري نزدیک شده است. و بر عکس، ازدواج موجب دوري از مفاسد و زنا
عظمت این گناه را آشکار و آن را عملی بسیار زشت معرفی کرده است. 3. زناکاري، بد «1» میشود. 2. این آیه با تأکیدات متعدد
روشی است؛ زیرا انسان را به مفاسد دیگر میکشاند. در حالی که روشهاي جايگزین همچون ازدواج دایم و موقت وجود دارد
که سالم و نیکوست. 4. در اسلام زناکاري به دلایلی ممنوع شده است؛ از جمله: الف) سبب هرج و مرج در نظام خانواده میگردد.
ب) عامل پیدایش فرزندان نامشروع و محرومیت آنان از محبت میشود که خود زمینهساز ناهنجاري و جنایتهاي اجتماعی
میشود. ج) زناکاري زمینهساز برخوردهاي خشونتآمیز هوسرانان در جامعه است. ه) این عمل زشت سبب شیوع بیماريهاي
متعدد میشود. و) یکی از نتایج شوم این عمل زشت آن است که زنان بدکار در بسیاري موارد اقدام به کشتن فرزندان خود
میکنند. 5. از امیرالمؤمنین علی علیه السلام روایت شده که فرمودند: در زناکاري شش ویژگی است: سه مورد آن در دنیاست که
عبارتاند از: بین رفتن صفا و نورانیت انسان، قطع شدن روزي و نابودي سریع انسان. و سه ویژگی زنا در آخرت پدیدار میشود که
ص: 75 آموزهها و «2» . عبارتاند از: خشم پروردگار، سختی عذاب و ماندگاري در آتش دوزخ
پیامها: 1. (نه تنها زنا نکنید بلکه) به زنا نزدیک هم نشوید. 2. غرایز جنسی خود را از راههاي ناپسند و زشت (و غیرقانونی) ارضا
نکنید. 3. قرآن خواستار بهداشت جنسی انسان است. *** قرآن کریم در آیهي سی و سوم سورهي اسراء خواستار احترام به جان
انسانها و جلوگیري از خونریزي غیر ضروري شده، میفرماید: 33 . وَلَا تَقْتُلُواْ النَّفْسَ الَّتِی حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ وَمَن قُتِلَ مَظْلُوماً فَقَدْ
جَعَلْنَا لِوَلِیِّهِ سُلْطناً فَلَا یُسْرِفْ فِی الْقَتْلِ إِنَّهُ کَانَ مَنصُوراً و شخصی را که خدا (خونش را) حرام کرده، جز بحقّ نکُشید؛ و هر کس که
مظلومانه کُشته شده، پس براي سرپرستش تسلّطی (بر قصاص) قرار دادیم؛ و [لی در قتل زیادهروي نکند، [چرا] که او یاري شده
(خدا) است. نکتهها و اشارهها: 1. ریختن خون انسانها و قتل از مسایلی است که همهي قوانین بشري و ادیان الهی از آن منع
کردهاند و در اسلام یکی از گناهان بزرگ به شمار میآید. حتی در قرآن کشتن یک انسان همانند کشتن همهي انسانها شمرده
البته احترام خون انسانها در اسلام مخصوص مسلمانان نیست و حتی کافرانی که به صورت صلحآمیز در کشورهاي «1» . شده است
اسلامی زندگی میکنند، جانشان محترم و مورد حمایت است. 2. اگر کسی مرتکب قتل یا گناهی بزرگ شود، احترام خون او از
بین میرود و لازم است که براي جلوگیري از کشتارهاي بعدي، قصاص شود. ص: 76 قرآن کشتن
قاتل را کشتن به حق مینامد. 3. در عصر جاهلیت مرسوم بود که اگر یک نفر از قبیلهاي کشته میشد، افراد زیادي از قبیلهي قاتل
صفحه 25 از 127
در برابر او کشته میشدند، هر چند در قتل شرکت نداشتند و گناهی مرتکب نشده بودند. اما در این آیه اشاره شده که سرپرستان
شخصی که مظلوم کشته شده، تا زمانی که در مرز اسلام گام برمیدارند و در خونریزي زیادهروي نکنند، مورد حمایت الهی
4. امیرالمؤمنین علی علیه السلام که دست پروردهي قرآن است، پس از ضربهي شمشیري «1» . هستند، تا بتوانند قاتل را قصاص کنند
که ابن مُلجم بر ایشان فرود آورد این گونه وصیت کرد: اي فرزندان عبد المطلب، مبادا بعد از شهادت من در خون مسلمانان
غوطهور شوید و بگویید: امیرمؤمنان کشته شد و به بهانهي آن خونهایی بریزید؛ آگاه باشید! تنها قاتل من در عوض خون من کشته
میشود. درست دقت کنید! هنگامی که من از این ضربهي او شهید شوم، تنها یک ضربه بر او بزنید و بعد از کشتن او، بدنش را
5. در برخی احادیث از امام صادق علیه السلام روایت شده که این آیه در مورد امام حسین علیه السلام است. «2» . قطعه قطعه نکنید
البته روشن است که این گونه احادیث یکی از مصادیقِ مظلوم کشته شده را مشخص میسازد و به معناي انحصار آیه در این «3»
مورد نیست. ص: 77 آموزهها و پیامها: 1. خون انسانها محترم است و حتی در مورد استحقاق هم،
از خونریزي زیاد بپرهیزید. 2. قاتل را در دسترس سرپرست مقتول مظلوم قرار دهید (تا بتواند قصاص کند). 3. معیار اعدام افراد،
حق است. *** قرآن کریم در آیهي سی و چهارم سورهي اسراء در مورد اموال یتیمان و وفاي به عهد سفارش میکند و میفرماید:
34 . وَلَا تَقْرَبُواْ مَالَ الْیَتِیمِ إِلَّا بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ حَتَّی یَبْلُغَ أَشُدَّهُ وَأَوْفُواْ بِالْعَهْدِ إِنَّ الْعَهْدَ کَانَ مَسْئُولًا و به ثروت یتیم نزدیک نشوید، جز
به آن (روشی) که آن نکوتر است، تا به حدّ رشدش برسد؛ و به پیمان (خود) وفا کنید؛ [چرا] که پیمان مورد پرسش قرار میگیرد.
یعنی ؛«. به اموال یتیمان نزدیک نشوید » : بلکه فرمود «. اموال یتیمان را مصرف نکنید » نکتهها و اشارهها: 1. در این آیه نفرمود که
حریم کودکان بیسرپرست را کاملًا محترم بشمارید و حتی مقدمات استفادهي نامشروع از آن را هم فراهم نسازید. 2. اگر تصرف
در اصل به « اشُدّ » . در اموال یتیمان به منظور حفظ، اصلاح و رشد اموال باشد، مانعی ندارد، بلکه خدمتی آشکار به یتیمان است. 3
است و از این رو به هر گونه استحکام جسمانی و روحانی گفته میشود. مقصود از این واژه در این جا همان « گره محکم » معناي
رسیدن به حدّ بلوغ است. همان طور که در برخی احادیث به این ص: 78 مطلب اشاره شده است.
یعنی هنگامی که یتیم به حد بلوغ جسمانی، فکري و اقتصادي رسید و توانست اموال خود را حفظ کند (و این مطلب با آزمایش «1»
بر شما ثابت شد)، میتوانید اموالش را در اختیار خود او بگذارید. 4. در برخی احادیث روایت شده که مقصود از یتیم کسی است
البته این گونه احادیث بیان بطن آیه و توسعهاي در مفاهیم آیه «2» . که از امام خود جدا شده و صداي حق به گوش او نمیرسد
معناي وسیعی دارد که شامل همهي پیمانهاي « عهد » . است که از یک مطلب مادي به یک مطلب معنوي منتقل شده است. 5
خصوصی بین افراد و روابط اجتماعی و پیمان ازدواج و نیز شامل پیمانهاي ملتها و حکومتها و حتی پیمان خدا و رهبران الهی با
امتها میشود. 6. از آن جا که بسیاري از روابط اجتماعی و اقتصادي و سیاسی بر محور پیمانهاست و بدون عهد، هرج و مرج بر
جامعه حاکم میشود، این مطلب مورد تأکید قرآن قرار گرفته و اشاره شده است که در مورد پیمانها سؤال و بازخواست میشود.
آموزهها و پیامها: 1. اموال یتیمان را محترم بشمارید و در زمان مناسب به آنان بازگردانید. 2. پیمانهاي خودتان را محترم بشمارید
3. اموال یتیمان و پیمانها، محترماند. *** قرآن کریم در که شما در برابر آنها مسئولید. ص: 79
آیهي سی و پنجم سورهي اسراء در مورد کم فروشی نکردن سفارش میکند و میفرماید: 35 . وَأَوْفُواْ الْکَیْلَ إِذَا کِلْتُمْ وَزِنُواْ
بِالْقِسْطَاسِ الْمُسْتَقِیمِ ذلِکَ خَیْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِیلًا و هنگامی که پیمانه میکنید، پیمانه را کاملًا ادا نمایید، و با ترازوي راست (و درست)
وزن کنید؛ این بهتر، و فرجام (ش) نیکوتر است. نکتهها و اشارهها: 1. در آیات قرآن مکرراً بر پرهیز از کمفروشی و تقلب تأکید
چراکه جزئی از اصل عدالت اجتماعی و نظم عمومی است که بر سراسر هستی حاکم است و باید در جامعهي «1» ؛ شده است
اسلامی تبلور یابد و هر گونه انحراف از این اصل اساسی، جامعهي اسلامی را به فرجامی خطرناك سوق میدهد و نظام اقتصادي را
در هم میریزد و اعتماد عمومی را از بین میبرد. 2. اگر کسی کمفروشی کند، از نظر حقوقی هم ضامن و بدهکار است و اگر
صفحه 26 از 127
میتواند باید حقّ خریدار را باز گرداند و اگر نمیتواند یا صاحبش را نمیشناسد، معادل آن را به عنوان ردّ مظالم به مستمندان
ترازوي صحیح و سالم است که کالاها را عادلانه وزن میکند. اصل این واژه رومی یا عربی « قِسطاس مستقیم » بپردازد. 3. مقصود از
به معناي کفهي ترازو گرفته شده است؛ و برخی آن را به معناي ترازوي « طاس » به معناي عدل و « قسط » است که از دو کلمهي
ص: 80 آموزهها و پیامها: 1. در سنجش کالاها دقت کنید که کم فروشی «2» . بزرگ گفتهاند
نکنید. 2. پرداخت کامل حقوق مردم، بهتر و خوشعاقبتتر است. *** قرآن کریم در آیهي سی و ششم سورهي اسراء به اصل
عدم پیروي از غیر علم و مسئولیت انسان در این مورد اشاره میکند و میفرماید: 36 . وَلَا تَقْفُ مَا لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ
وَالْفُؤَادَ کُلُّ أُوْلئِکَ کَ انَ عَنْهُ مَسْئُولًا و از آنچه که هیچ علمی بدان نداري، پیروي مکن؛ [چرا] که گوش و چشم و دل (سوزان)،
همگی آنها از آن پرسیده میشوند. نکتهها و اشارهها: 1. در زندگی فردي و اجتماعی (اعتقادات، سخن گفتن، گواهی دادن،
داوري کردن و ...) فقط از یقین و علم تبعیت کنید نه حدسها و شایعات و توهمات و شک و گمان خود. 2. در این آیه از میان
حواس انسان به گوش و چشم اشاره شد؛ چرا که اکثر معلومات بشري از این دو راه به دست میآید و بخش عمدهاي از معلومات
به این بعد وجودي انسان اشاره دارد. 3. در رستاخیز از چشم و « فؤاد » هم از طریق دل، روح و عقل به دست میآید که واژهي
یعنی انسان در برابر آنچه از دیگران یا از افراد غیر موثّق شنیده و طبق آن سخن گفته «1» ؛ گوش و عقل و دل انسان پرسش میشود
و آنچه با دلایل محکم درك نکرده و بدان معتقد شده و یا در مورد آنچه ندیده گواهی داده است، مسئول است. 4. اگر جامعهي
بشري به مضمون این آیه عمل کنند، بسیاري از ص: 81 نابسامانیهاي اجتماعی برطرف میشود و
از شایعهسازي، جوّسازي و قضاوتهاي عجولانه و پایمال شدن حقوق و آبروي افراد جلوگیري میشود و انسان به سوي تحقیق و
5. در «1» . استقلال فکري سوق مییابد و از سادهاندیشی فاصله میگیرد؛ از این رو در آیات قرآن از پیروي از گمان منع شده است
حدیثی از امام صادق علیه السلام روایت شده که در مورد این آیه فرمودند: از گوش در مورد آنچه شنیده و از چشم در مورد آنچه
در حدیث دیگري با اشاره به این آیه بیان شده که هر «2» . دیده و از دل و عقل در مورد آنچه معتقد شده است، پرسش میکنند
و در حدیث دیگري از امام کاظم علیه السلام روایت شده که «3» . کس به موسیقی غیر مجاز گوش دهد از او پرسش خواهد شد
آموزهها و پیامها: 1. اصل، پیروي از علم و عدم تبعیت «. حضرت با استناد به این آیه فرمود: تو نمیتوانی هر چه میخواهی بگویی
از وهم و شک و گمان است. 2. کارهاي غیرعالمانه نکنید. 3. اعضا و جوارح انسان در برابر گفتار، کردار و پندار انسان مسئولاند
(پس مراقب باشید). *** ص: 82 قرآن کریم در آیهي سی و هفتم سورهي اسراء با دعوت به
فروتنی و نکوهش تکبّرورزي میفرماید: 37 . وَلَا تَمْشِ فِی الْأَرْضِ مَرَحاً إِنَّکَ لَن تَخْرِقَ الْأَرْضَ وَلَن تَبْلُغَ الْجِبَالَ طُولًا و در زمین، با
سرمستی و تکبّر راه مرو؛ [چرا] که تو زمین را نمیشکافی، و در بلندي به کوهها نمیرسی. نکتهها و اشارهها: 1. متکبران در هنگام
راه رفتن با گردنکشی و برتريجویی گام برمیدارند تا دیگران را از رفت و آمد خود آگاه سازند. قرآن این حالات را نمیپسندد
و به افراد متکبّر اشاره میکند که شما آنقدر کوچک هستید که هر چقدر گردن فرازید، چند سانتی متر بزرگتر میشوید ولی قد
شما به اندازهي کوهها هم نمیرسد. این در حالی است که خود کوهها هم در برابر جهان هستی بسیار کوچک هستند. یکی قطره
. باران ز ابري چکید خجل شد چو پهناي دریا بدید که جایی که دریاست من کیستم گر او هست حقّا که من نیستم (سعدي) 2
قرآن کریم براي نشان دادن خطر تکبّر، که یک حالت درونی است، مستقیماً آن را مورد بحث قرار نداده، بلکه بر نمودهاي ظاهري
آن انگشت گذاشته است تا بگوید که تکبّر در سادهترین مظاهر آن نیز ناپسند است. 3. تکبّر صفتی ناپسند است که از بیگانگی از
خدا، فریب دادن خود، تصویر نادرست از خود داشتن و پیروي از شیطان سرچشمه میگیرد. تکبّر در همهي مظاهر آن محکوم است
و این آیه به تکبر در راه رفتن اشاره کرده است. 4. پیشوایان اسلام در عمل فروتنی را آموزش میدادند. پیامبر صلی الله علیه و آله
بر روي زمین مینشست و غذاي ساده میخورد و از گوسفند شیر میدوشید و اجازه نمیداد کسی در رکاب او پیاده بیاید. امام علی
صفحه 27 از 127
همهي «1» . علیه السلام نیز براي منزل ص: 83 خویش آب میآورد و گاهی خانه را جارو میکرد
اینها آموزههاي فروتنی و دوري از تکبّر است. تواضع کند هوشمندِ گزین نهد شاخ پر میوه سر بر زمین (سعدي) 5. خودبینی و
خوپسندي و تکبر از کجا سرچشمه میگیرد: امام عارفان در این مورد مینویسند: دخترم! عجُب و خودپسندي از غایت جهل به
حقارت خود و عظمت خالق است. اگر اندکی به عظمت خلقت به اندازهاي که تاکنون بشر با همهي پیشرفت علم به شمّهاي از آن
آگاه شده است تفکر شود، حقارت خود و همهي منظومههاي شمسی و کهکشانها را ادراك میکند و عظمت خالق آنها را اندکی
آموزهها و پیامها: 1. فروتن باشید «2» . میفهمد و از عجب و خودبینی و خودپسندي خود اظهار خجلت و احساس جهالت مینماید
و تکبّر نورزید. 2. متکبّران با همهي تواناییشان از مخلوقات (زمینی) خدا هم کوچکترند. *** تفسیر قرآن مهر جلد دوازدهم،
ص: 84 قرآن کریم در آیات سی و هشتم و سی و نهم سورهي اسراء به ناپسندي محرّمات شرعی و حکمتآمیز بودن آنها اشاره
میکند و با نفی مجدد شرك میفرماید: 38 و 39 . کُلُّ ذلِکَ کَ انَ سَیِّئُهُ عِندَ رَبِّکَ مَکْرُوهاً* ذلِکَ مِمَّآ أَوْحَی إِلَیْکَ رَبُّکَ مِنَ
الْحِکْمَۀِ وَلَا تَجْعَلْ مَعَ اللَّهِ إِلهاً ءَاخَرَ فَتُلْقَی فِی جَهَنَّمَ مَلُوماً مَّدْحُوراً همه این [ها] گناهش نزد پروردگارت ناخوشایند است.* این [ها]،
از آن حکمت [ها و بینشهاي]- ي است که پروردگارت به سوي تو وحی کرده است؛ و هیچ معبود دیگري را با خدا قرار مده، که
سرزنش شده [و] رانده شده، در جهنّم افکنده شوي! نکتهها و اشارهها: 1. در آیات بیست و دوم تا سی و هفتم سورهي اسراء به چند
امر ناپسند و قانون و اصل الهی در مورد آنها اشاره کرده است؛ این امور عبارتاند از: شرك، بیادبی نسبت به پدر و مادر، ندادن
حقوق خویشاوندان و نیازمندان، اسرافکاري، بُخلورزي، زیادهروي در بخشش، فرزندکُشی، زناکاري، قتل، خوردن مال یتیم، کم
که به معناي ناپسند است، به گناهان بزرگ هم گفته شده « مکروه » فروشی و پیروي از غیر علم و تکبّر. 2. در این آیهي واژهي
است؛ پس این واژه در این جا به معناي مکروه اصطلاحی فقهی نیست که مرتبهاي پایینتر از حرام است. 3. آیهي دوم به قوانین و
احکام حکمتآمیز قرآن که در آیات پیشین بیان شد، اشاره میکند. قوانین و احکام مورد اشاره، یا همان مطالبی است که در
تفسیر قرآن مهر «1» . اینجا ذکر شده و یا کل سخنان حکمتآمیزي است که از آیهي نهم تا سی و هفتم سورهي اسراء بیان گردید
در اصل به معناي منع چیزي براي اصلاح آن است و به اسرار و فلسفهي احکام و دلایل عقلی « حکمت » .4 جلد دوازدهم، ص: 85
که در سنت بیان شده حکمت میگویند و حکیم کسی است که کارهاي او براساس علم و عقل استوار است؛ و در مجموع، حکمت
است. این قوانین و احکام الهی همان طور که از وحی سرچشمه میگیرند، مورد تأیید خرد انسان نیز هستند و عقل « بینش » همان
برخی مفسران نیز برآناند که «1» . آدمی درك میکند که شرك، قتل، عهدشکنی، آزار پدر و مادر و زناکاري اعمالی ناپسندند
واژهي حکمت اشاره به آن است که این احکام در همهي ادیان وجود داشته و قابل نسخ نیست؛ پس اینها از محکمات قرآن به
البته این دو تفسیر با هم قابل جمع است و منافاتی ندارد که واژهي حکمت اشاره به هر دو مطلب باشد. 5. این آیه «2» . شمار میآید
خطاب به پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله است و از آن جا که احتمال شرك دربارهي او منتفی است، روشن میشود که مقصود
مردم هستند و این گونه هشدارها و خطابها در قرآن زیاد است. 6. شرك سه ثمرهي شوم دارد: الف) انسان مشرك مورد سرزنش
دیگران قرار میگیرد؛ ب) انسان مشرك از درگاه خدا رانده میشود؛ ج) فرجام مشرکان جهنّم است. تفسیر قرآن مهر جلد
دوازدهم، ص: 86 آموزهها و پیامها: 1. گناه مورد پسند و رضایت خدا نیست. 2. خدا برخی حکمتها را در سورهي اسراء وحی
کرده است (که در نزد خرد انسانی و ادیان الهی سابقه دارد). 3. شرك نورزید که انسان را خوار میسازد و گرفتار عذاب میکند
(به خلاف توحید که انسان را با عزّت و بهشتی میگرداند). ***
شرك، خرافه اي بیش نیست
. قرآن کریم در آیهي چهلم سورهي اسراء به تهمتهاي خرافی مشرکان نسبت به خدا و فرشتگان اشاره میکند و میفرماید: 40
صفحه 28 از 127
أَفَأَصْ فَیکُمْ رَبُّکُم بِالْبَنِینَ وَاتَّخَذَ مِنَ الْمَلئِکَۀِ إِنثاً إِنَّکُمْ لَتَقُولُونَ قَوْلًا عَظِیماً و آیا پروردگارتان شما را به (داشتن) پسران ویژه ساخت، و
(خودش) دخترانی از فرشتگان بر گرفت؟! یقیناً شما سخن بزرگی میگویید! نکتهها و اشارهها: 1. مشرکان عصر جاهلیت از دختر
متنفر بودند و پسران را دوست میداشتند و در همان حال معتقد بودند که فرشتگان دختران خدا هستند. قرآن کریم در این آیه با
اشاره به این افکار خرافی، به مشرکان اشکال میکند که اگر نظر شما این گونه است، پس چرا دختران را سهم خدا و پسران را
سهم خودتان قرار میدهید؟! اگر واقعاً راست میگویید، شما باید سهم بهتر (به گمان خودتان، یعنی پسران) را براي خدا قرار دهید.
2. فرزند پسر و دختر هر دو از مواهب الهی هستند و از نظر ارزش انسانی و استعداد ص: 87 «1»
تکامل معنوي با همدیگر تفاوت ندارند؛ چون حقیقت انسانی که روح اوست مجرد از عوارض جسمانی و جنسیت است و اصولًا
ارزش انسانها به علم، تقوا و صفات عالی انسانی است، نه به جنس مرد یا زن بودن؛ اما قرآن کریم در این آیه بر اساس عقاید
اگر شما واقعاً به عقاید خرافی خود در برتري پسران پایبند هستید باز هم در مورد » : مشرکان با آنان استدلال میکند و میفرماید
3. عقاید خرافی «1» . و بدین ترتیب مشرکان را با منطق خودشان محکوم میسازد «. فرشتگان که دختر خدا میدانید، اشتباه میکنید
مشرکان، کفرآمیز و تهمتهاي بزرگی است که از چند جهت بیپایه است: الف) خدا جسم نیست و عوارض جسمانی و نیاز به
فرزند ندارد. ب) اعتقاد به دختر بودن فرشتگان بیاساس است؛ چون آنها مجرد هستند و دختر و پسر بودن از عوارض جسم انسانی
است. پس این تهمتها هم اهانت به خدا و هم اهانت به فرشتگان است. آموزهها و پیامها: 1. مشرکان بیمنطق چیزهایی را که خود
دوست نداشتند، به خدا نسبت میدادند (شما این گونه نباشید). 2. پندار برتري پسر بر دختر، یک عقیدهي خرافی شركآمیز است.
3. فرشتگان را دختران خدا ندانید، که تهمت بزرگی است. *** ص: 88 خداي متعال در آیهي
چهل و یکم سورهي اسراء به کارکردهاي مختلف قرآن و واکنشهاي متفاوت در برابر آن اشاره میکند و میفرماید: 41 . وَلَقَدْ
صَرَّفْنَا فِی هذَا الْقُرْءَانِ لِیَذَّکَّرُواْ وَمَا یَزِیدُهُمْ إِلَّا نُفُوراً و بیقین در این قرآن، (حقایق را) به گونههاي مختلف بیان کردیم تا متذکّر
در اصل به معناي تغییر دادن و « صَ رَّف » . شوند؛ و [لی آنان را (به خاطر لجاجتشان) جز نفرت نمیافزاید. نکتهها و اشارهها: 1
دگرگون ساختن است. این تعبیر اشاره دارد که بیانات قرآن گاهی به صورت استدلال منطقی یا دلایل فطري و گاهی به صورت
تهدید یا تشویق است. یعنی قرآن از هر دري وارد شده تا چراغ توحید را در دل مشرکان بیفروزد، اما گروهی آنقدر متعصب و
کوردل هستند که نه تنها این بیانات آنها را به حقیقت نزدیک نمیسازد، بلکه بر نفرتشان میافزاید. 2. قرآن تأثیرات مختلفی در
افراد دارد؛ یعنی آیات قرآن همچون باران است که بر همهي زمینها و افراد فرود میآید، اما برخی که زمینهي مساعد دارند از آن
استفاده میکنند و برخی افراد لجوج و متعصب که منافعشان به خطر میافتد، از آن ناراحت میشوند. آري؛ همیشه مردم در برابر
سخن حق دو دسته میشوند، گروهی از آن خشنود و بهرهمند و گروهی از آن ناراحت میشوند. باران که در لطافت طبعش ملال
نیست در باغ لاله روید و در شورزار خَس آموزهها و پیامها: 1. قرآن در افراد متفاوت تأثیرات مختلفی دارد. 2. براي مسائل تربیتی
و تبلیغی از استدلالها و راههاي مختلف بهره جویید. *** ص: 89 قرآن کریم در آیات چهل و دوم
و چهل و سوم سورهي اسراء به دلیل توحید و بطلان شرك و پاکی خدا اشاره میکند و میفرماید: 42 و 43 . قُل لَّوْ کَانَ مَعَهُ ءَالِهَۀٌ
اگر (بر فرض) آنچنان که میگویند با او » : کَمَ ا یَقُولُونَ إِذاً لَابْتَغَوْاْ إِلَی ذِي الْعَرْشِ سَبِیلًا* سُبْحنَهُ وَتَعلَی عَمَّا یَقُولُونَ عُلُوّاً کَبِیراً بگو
(خدایان و) معبودانی بود، در این صورت حتماً به سوي خداوندِ تخت (جهانداري) راهی میجستند. * او منزّه است و از آنچه
میگویند، با برتري بزرگی والاتر است. نکتهها و اشارهها: 1. در مورد آیهي اول دو دیدگاه تفسیري وجود دارد: الف) برخی
میدانند؛ یعنی آیه میفرماید: اگر در جهان معبودان دیگري بود، تلاش میکردند قلمرو و « دلیل تمانع » مفسران این آیه را اشاره به
راهی یابند و بر آن مسلّط شوند و در نتیجه، تنازع و تمانع بر سر قدرت و «1» حکومت خود را گسترش دهند و به عرش اعلا
حال که چنین تنازعی نیست، ثابت میشود که معبود دیگري با خدا نیست و خدا یگانه است. «2» ؛ گسترش حکومت در میگرفت
صفحه 29 از 127
ب) برخی دیگر از مفسران گفتهاند که معناي آیه آن است که اگر در جهان معبودان دیگري جز خدا بودند، تلاش میکردند در
پیشگاه خدا تقرّب جویند؛ در حالی که بتها از این امر عاجزند؛ پس اینها چگونه میتوانند وسیلهي تقرّب شما شوند. البته تفسیر
2. در آیهي دوم بیان شده که اولًا، خدا از این نقایص و اول با ظاهر آیه سازگارتر است. ص: 90
نسبتهاي نارواي مشرکان منزّه است؛ ثانیاً، او از آنچه اینها میگویند، برتر است؛ ثالثاً، او از آنچه آنان میگویند، والاتر و
آموزهها و پیامها: 1. خدا یگانه است و هیچ شریکی ندارد. 2. آنچه مشرکان میگویند مناسب مقام خدا نیست. «1» . بزرگتر است
3. رهبران الهی و مبلغان دینی با مشرکان بحث کنند و دلایل بطلان شرك را بیان نمایند. ***
همه تسبیح گوي خدایند
قرآن کریم در آیهي چهل و چهارم سورهي اسراء به تسبیح عمومی موجودات و عدم درك آنها توسط انسانها اشاره میکند و
میفرماید: 44 . تُسَ بِّحُ لَهُ السَّموتُ السَّبْعُ وَالْأَرْضُ وَمَن فِیهِنَّ وَإِن مِّن شَیْءٍ إِلَّا یُسَ بِّحُ بِحَمْدِهِ وَلکِن لَّاتَفْقَهُونَ تَسْبِیحَهُمْ إِنَّهُ کَانَ حَلِیماً
غَفُوراً آسمانهاي هفتگانه و زمین و کسانی که در آنها هستند، تسبیح او میگویند؛ و هیچ چیزي نیست جز آن که به ستایش او،
. تسبیح میگوید؛ و لیکن تسبیح آنها را به طور عمیق نمیفهمید؛ براستی که او بردبار [و] بسیار آمرزنده است. نکتهها و اشارهها: 1
و زمین و همهي موجودات جهان، ص: 91 دانشمندان و «3» گویی آسمانها «2» در مورد تسبیح
مفسران چند دیدگاه دارند: الف) این که مقصود از تسبیح موجودات، همان تسبیح با الفاظ باشد؛ یعنی همهي موجودات جهان
«1» . داراي شعور هستند و حمد و تسبیح الهی را زمزمه میکنند، هر چند این زمزمه متناسب با عالم آنهاست و ما آن را نمیشنویم
ب) مقصود از تسبیح موجودات، همان زبان حال آنهاست؛ یعنی آنها به صورت حقیقی (نه مجازي) حمد و تسبیح خدا میگویند،
اما با زبان حال، نه الفاظ. یعنی تسبیح جز به معناي پاك شمردن خدا از عیوب نیست و ساختمان منظم این جهان به ما میگوید که
آفرینندهي آن از هر گونه نقصی مبرّاست و حمد جز ستایش و بیان صفات کمال خدا نیست و نظام جهان با زبان حال از صفات
و تکوین و تشریع « قال » و « حال » کمال و علم و قدرت او سخن میگوید. ج) این که مقصود از تسبیح موجودات، ترکیبی از زبان
است. یعنی برخی موجودات همچون انسانها با زبان و الفاظ حمد و تسبیح او میگویند و همهي ذرات هستی با زبان حال از
به «3» . هر موجودي با زبان مخصوص خود گواهی به پاکی و ستایش خدا میدهد «2» . عظمت و قدرت خدا سخن میگویند
ذکرش هر چه بینی در خروش است دلی داند در این معنا که گوش است نه بلبل برگلش تسبیح خوانی است که هر خواري به
تسبیحش زبانی است (سعدي) البته به نظر میرسد که دیدگاه سوم، جامع دیدگاه اول و دوم است و مانعی ندارد که مقصود آیه
به معناي درك عمیق مطلب است و در این آیه اشاره شده که شما تسبیح موجودات را به صورت عمیق « فقه » . همین معنا باشد. 2
درك نمیکنید، نه این که اصلًا درك نکنید؛ یعنی شما صداي تسبیح موجودات را نمیشنوید، چون انسانها فقط طول موجهاي
محدودي از صداها را میشنوند و بسیاري از امواج رادیویی و صداهاي اطراف خود را نمیشنوند؛ و یا این که جلوههاي تسبیح و
حمد الهی را در موجودات کاملًا درك نمیکنید. کوه و دریا و درختان همه در تسبیحاند نه همه مستمعی فهم کند این اسرار
(سعدي) 3. در برخی احادیث از پیامبر صلی الله علیه و آله روایت شده که فرمودند: لباس انسان نیز تسبیح خدا میگوید (و خدا را
و در حدیث دیگري از امام صادق علیه السلام «1» . بر پاکی میستاید) و هنگامی که کثیف وآلوده شود، تسبیح آن قطع میشود
نقل شده که در مورد آیهي مورد نظر فرمودند: حتی دیواري که شکافته میشود و صدایی از آن به گوش میرسد، تفسیر قرآن مهر
البته ظاهراً مقصود از این احادیث بیان تسبیح تکوینی و به زبان حال است که پاکی «1» . جلد دوازدهم، ص: 93 همان تسبیح اوست
آموزهها و پیامها: 1. در «2» . لباس نشانهي پاکی خداست و صداي دیوار نیز جلوهاي از قدرت و حکمت خدا در نظام آفرینش است
جهان هستی زمزمه و غوغایی برپاست و همهي موجودات به زبان حال و قال مشغول حمد و تسبیح خدایند. 2. انسانها درك
صفحه 30 از 127
عمیقی از باطن جهان، جلوهها و صداهاي موجودات آن ندارند. 3. زبان موجودات جهان را منحصر به زبان ظاهري ندانید که در
باطن جهان غوغایی برپاست. *** خداي متعال در آیات چهل و پنجم و چهل و ششم سورهي اسراء به واکنش کافران در برابر
حقایق قرآن و موانع شناخت آنان اشاره میکند و میفرماید: 45 و 46 . وَإِذَا قَرَأْتَ الْقُرْءَانَ جَعَلْنَا بَیْنَکَ وَبَیْنَ الَّذِینَ لَایُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ
حِجَاباً مَّسْتُوراً* وَجَعَلْنَا عَلَی قُلُوبِهِمْ أَکِنَّۀً أَن یَفْقَهُوهُ وَفِی ءَاذَانِهِمْ وَقْراً وَإِذَا ذَکَرْتَ رَبَّکَ فِی الْقُرْءَانِ وَحْدَهُ وَلَّوْاْ عَلَی أَدْبرِهِمْ نُفُوراً
ص: 94 و هنگامی که قرآن را میخوانی، بین تو و بین کسانی که به آخرت ایمان نمیآورند، مانعی
پوشیده (و پوشاننده) قرار میدهیم؛* و (بر اثر گناهانشان) بر دلهاي آنان پردهها میافکنیم، که (در نتیجه) آن را به طور عمیق
نفهمند؛ و در گوشهاي آنان سنگینی [قرار میدهیم . و هنگامی که پروردگارت را در قرآن به یگانگیاش یاد میکنی، در حال
نفرت، با عقب گردشان روي بر میتابند. شأن نزول: این گونه روایت کردهاند که گروهی از مشرکان پیامبر صلی الله علیه و آله را
شبها به هنگام تلاوت قرآن و نماز در کنار کعبه آزار میدادند و حتی او را با سنگ میزدند. آیهي فوق فرود آمد و خبر داد که
سخن گفته شد؛ یعنی « حجاب مَستُور » نکتهها و اشارهها: 1. در این آیه از «1» . خدا مانعی ایجاد کرده که نتوانند او را آزار دهند
مانعی پوشیده که دیده نمیشود بر قلب و دل مشرکان افکنده شده؛ مانع کینه، دشمنی و حسادت که دیده نمیشود ولی همچون
و یا منظور حجاب پوشاننده است که مانع دیدن شخصیت پیامبر صلی الله «2» . پردهي ضخیمی میان آنان و حقایق کشیده شده است
ص: 95 البته «4» . و یا مقصود پوشیده بودن حقایق پشت این حجاب است «3» علیه و آله میشود
مانعی نیست که مقصود آیه هر سه معنا باشد. 2. در این آیات سه مانع عمدهي شناخت بیان شده است که در درون کافران تأثیر
میگذارد و مانع فهم حقایق قرآن میشود: الف) حجاب کینهها، حسادتها، دشمنیها و تعصبها که بر عقل آنها پرده میافکند و
مانع دیدن شخصیت والاي پیامبر صلی الله علیه و آله و درك عظمت گفتار او میشد. ب) پردهي جهل و تقلید کورکورانه که بر
دلهاي آنها افتاده بود و مانع فهم عمیق قرآن میشد. ج) ابزار شناخت (گوش) آنها کُند و سنگین شده بود، به طوري که از شنیدن
3. نتایج این موانع سهگانه آن شد که مشرکان: اولًا، از شنیدن سخنان حق فرار میکردند و به ویژه، «1» . سخنان حق نفرت داشتند
هنگامی که سخن از توحید به میان میآمد، نفرت پیدا میکردند و روي برمیگرداندند. و ثانیاً، به پیامبر صلی الله علیه و آله تهمت
سحر و جنون میزدند که در آیات بعد به آنها اشاره خواهد شد. 4. اگر کسی بخواهد راه مستقیم حق را بپوید و از انحراف و
گمراهی در امان بماند، باید قبل از هر چیز در اصلاح خویش و تهذیب نفس بکوشد و دل و روح خود را از آلودگیها پاك کند
تا حقایق در آن جلوهگر شود. 5. این حجابها و موانع نتیجهي اعمال و گناهان مشرکان است ولی در این آیه حجابها به خدا
نسبت داده شده است؛ زیرا وجود و خاصیت هر چیزي در نهایت از ناحیهي خداست. این به معناي جبر نیست؛ چون خود انسان با
خلافکاري، این حجاب را بر قلب و دل و گوش خویش میافکند. 6. مشرکان از شنیدن نداي توحید وحشت داشتند و با نفرت فرار
ص: 96 میکردند؛ به خاطر آن که شرك زیر بناي عقاید، نظام اجتماعی، سیاسی، اقتصادي و
فرهنگیشان بود و اگر نظام توحیدي حاکم میشد همه چیز در هم میریخت و منافع مشرکان استثمارگر از بین میرفت. 7. در
میگفت، مشرکان « بسم اللَّه الرحمن الرحیم » برخی روایات تاریخی آمده است، هنگامی که پیامبر صلی الله علیه و آله با صداي بلند
آموزهها و پیامها: 1. خواندن قرآن، مانعی بر دیدگان مخالفان میافکند. 2. ابزارهاي شناخت همچون «1» . قریش فرار میکردند
گوش و دل، گاهی گرفتار حجاب و مانع میشود و حقایق را عمیقاً درك نمیکند. 3. کافران از نداي توحید وحشت و نفرت دارند
و از آن فرار میکنند. 4. با قرائت قرآن، کافران را از خود دور سازید. ***
شبهات مخالفان
قرآن کریم در آیات چهل و هفتم و چهل و هشتم سورهي اسراء به تهمتهاي مشرکان نسبت به پیامبر صلی الله علیه و آله اشاره
صفحه 31 از 127
میکند و میفرماید: 47 و 48 . نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَ ا یَسْتَمِعُونَ بِهِ إِذْ یَسْتَمِعُونَ إِلَیْکَ وَإِذْ هُمْ نَجْوَي إِذْ یَقُولُ الظلِمُونَ إِن تَتَّبِعُونَ إِلَّا رَجُلًا
مَّسْحُوراً* انظُرْ کَیْفَ ضَ رَبُواْ لَکَ الْأَمْثَالَ فَ َ ض لُّواْ فَلَا یَسْتَطِیعُونَ سَبِیلًا هنگامی که به (سخنان) تو گوش فرا میدهند، ما داناتریم که به
» : چه [منظور] بدان گوش فرا میدهند؛ و (نیز ما بهتر میدانیم) هنگامی که آنان رازگویی میکنند، آنگاه که ستمگران میگویند
بنگر چگونه براي تو مَثَلها زدند؛ و گمراه شدند، و (در نتیجه) قدرتِ (پیدا *«. (شما) جز از مردي جادو زده، پیروي نمیکنید
کردنِ) هیچ راهی را ندارند. ص: 97 شأن نزول: روایت شده که ابو سفیان، ابو جهل و دیگر
سردمداران کفر، گاهی به سخنان پیامبر صلی الله علیه و آله گوش میدادند و هر کدام چیزي میگفتند: برخی او را دیوانه و برخی
. نکتهها و اشارهها: 1 «1» . کاهن و برخی شاعر معرفی میکردند. آیهي فوق به دنبال این سخنان فرود آمد و به آنان هشدار داد
«2» مقصود از آگاهی خدا از شنیدههاي مشرکان، یا آن است که خدا میداند مشرکان با چه انگیزهاي به سخنان تو گوش میدهند
البته مانعی ندارد که آیه به هر دو معنا اشاره داشته باشد. «3» . و یا آن که خدا میداند به چه وسیلهاي به سخنان تو گوش میدهند
2. در این آیه، بنابر تفسیر اول، اشاره شده که مشرکان براي درك حقایق به پیامبر صلی الله علیه و آله گوش نمیدادند، بلکه
یا به معناي سحر شده است، یعنی مشرکان « مَسحُور » . هدفشان بهانهجویی، ریشخند کردن، تهمت زدن و اخلالگري بود. 3
و سحر کننده « ساحر » میخواستند بگویند که: جادوگران در فکر پیامبر صلی الله علیه و آله نفوذ و او را جادو کردهاند و یا به معناي
اما همهي این «4» . است، یعنی مشرکان به خاطر نفوذ فوق العادهي کلام پیامبر صلی الله علیه و آله به او نسبت جادوگري میدادند
تهمتها باطل بود؛ چرا که پیامبر معجزهي قرآن کریم را داشت که نشانهي عقل و درایت او بود، در حالی که سحر باطل شدنی
است. ص: 98 آموزهها و پیامها: 1. هشدار آیهي اول به مخالفان پیامبر صلی الله علیه و آله آن است
که خدا از شنیدهها و گفتههاي مخفیانهي شما هم آگاه است (پس مراقب گفتار و رفتار خود باشید). 2. مخالفان بیمنطق به رهبران
الهی تهمت سحر میزنند. 3. گمراهان، قدرت انتخاب راه صحیح را ندارند. 4. گفتارها و حالات و تهمتهاي مشرکان را زیر نظر
داشته باشید. *** قرآن کریم در آیات چهل و نهم و پنجاهم سورهي اسراء به یکی از اشکالات مشرکان نسبت به امکان معاد پاسخ
آیا » : میدهد و میفرماید: 49 و 50 . وَقَالُواْ أَءِذَا کُنَّا عِظَاماً وَرُفتاً أَءِنَّا لَمَبْعُوثُونَ خَلْقاً جَدِیداً* قُلْ کُونُواْ حِجَارَةً أَوْ حَدِیداً و گفتند
سنگ باشید یا آهن، » : بگو *«!؟ هنگامی که، استخوان و (پوسیده) پراکنده شدیم، آیا حتماً ما با آفرینش جدیدي برانگیخته میشویم
نکتهها و اشارهها: 1. اشکال مشرکان در مورد معاد جسمانی بود، که چگونه این جسم انسان پس از متلاشی شدن دو باره جمع
میشود و لباس حیات میپوشد. 2. در این آیات به صورت دلیل اولویت به مشرکان پاسخ داده شده است؛ یعنی میفرماید: شما
گمان میکنید که استخوان پوسیده و خاك شده نمیتواند دو باره جمع شود و حیات مجدد پیدا کند. اما بدانید که اگر پس از
مردن به سنگ یا آهن یا هر مخلوقی که در نظر شما از آنها محکمتر باشد، تبدیل شوید، باز هم خدا قادر است شما را زنده کند،
پس به طریق اولی میتواند استخوان پوسیده و خاك شده را حیات مجدد ببخشد. 3. مثال به سنگ و آهن براي آن است که خاك
ریشهي حیات موجودات زنده است و گیاهان از خاك میرویند، اما فاصله سنگ و آهن با حیات بیشتر تفسیر قرآن مهر جلد
دوازدهم، ص: 99 است و معمولًا گیاهان از دل سنگ و آهن بر نمیخیزند. اما باید توجه داشت که اینها در برابر قدرت خدا ناچیز
است و در نهایت این سنگها و آهنها نیز فرسایش مییابند و به خاك تبدیل میشوند و میتوانند منشأ حیات شوند؛ پس در
قابلیت موضوع معاد و امکان آن شک نکنید. آموزهها و پیامها: 1. به شبهات مخالفان دربارهي معاد، پاسخ دهید. 2. هر چه باشید و
در دل هر سنگ و آهنی قرار گیرید، باز هم در قیامت برانگیخته میشوید (پس براي آن روز آماده شوید). *** قرآن کریم در
آیات پنجاه و یکم و پنجاه و دوم سورهي اسراء به دو اشکال مشرکان در مورد فاعل و زمان معاد پاسخ میدهد و با اشاره به برخی
ویژگیهاي رستاخیز میفرماید: 51 و 52 . أَوْ خَلْقاً مِّمَّا یَکْبُرُ فِی صُدُورِکُمْ فَسَ یَقُولُونَ مَن یُعیدُنَا قُلِ الَّذِي فَطَرَکُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ فَسَ یُنْغِضُونَ
إِلَیْکَ رُءُوسَ هُمْ وَیَقُولُونَ مَتَی هُوَ قُلْ عَسَ ی أَن یَکُونَ قَرِیباً* یَوْمَ یَدْعُوکُمْ فَتَسْتَجِیبُونَ بِحَمْدِهِ وَتَظُنُّونَ إِن لَّبِثْتُمْ إِلَّا قَلِیلًا یا آفریدهاي، از
صفحه 32 از 127
چه کسی ما را باز » : آنچه در سینههاي شما بزرگ است، (باز هم خدا شما را پس از مرگ بر میانگیزد)؛ پس بزودي میگویند
پس بزودي سرهایشان را (از روي تمسخُر) به سوي تو تکان میدهند! و «. کسی که نخستین بار شما را آفرید » : بگو «!؟ میگرداند
شاید که نزدیک باشد!* (همان) روزي که شما را فرا میخواند؛ پس در حال ستایش او، » : بگو «!؟ آن چه زمانی است » : میگویند
ص: 100 «. (دعوتش را) میپذیرید؛ و میپندارید که جز اندکی (در دنیا و برزخ) درنگ نکردهاید
نکتهها و اشارهها: 1. مخالفان در فاعل معاد اشکال میکردند و اشاره میکردند که چه کسی توانایی جمعآوري استخوانهاي
پوسیده و زنده کردن آنها را دارد. و قرآن پاسخ میدهد، همان کسی که اولین بار شما را آفرید، میتواند دوباره شما را زنده کند؛
چراکه آفرینشِ نخستین بیسابقه بوده و از آفرینشِ مجدد مشکلتر است. 2. اشکال دوم مخالفان در مورد زمان رستاخیز است «1»
که با تعجب و با تکان دادن سر میگفتند: چه زمانی قیامت فرا میرسد. یعنی اگر بر فرض از اشکال به فاعلیت و قابلیت معاد
صرفنظر کنیم، اما این وعدهي دور و درازي است که تأثیري در زندگی ما ندارد. قرآن به این اشکال هم پاسخ داد که وعدهي
قیامت نزدیک است؛ چرا که مجموعهي عمر این جهان، هر چه باشد، در برابر زندگی سراي دیگر لحظهاي زودگذر است. 3. از
تعبیرات این آیه و آیات دیگر قرآن استفاده میشود که زمان قیامت جز براي خدا مشخص نیست و حتی پیامبر صلی الله علیه و آله
نیز با احتمال از آن سخن میگوید؛ چون علم به زمان قیامت مخصوص خداست. البته مخفی بودن زمان رستاخیز فواید تربیتی دارد
و از گناه زیاد جلوگیري میکند. 4. مفسران در مورد آیهي اخیر دو دیدگاه دارند: برخی آن را اشاره به کوتاهی زمان دنیا و برخی
اما این دو تفسیر قابل جمع است و ممکن است آیه به کوتاهی هر دو زمان اشاره داشته «2» . اشاره به کوتاهی زمان برزخ دانستهاند
باشد؛ یعنی روز رستاخیز آنقدر طولانی است که عمر انسان در دنیا و مدت برزخ او، در برابر آن بسیار کوتاه است. تفسیر قرآن
مهر جلد دوازدهم، ص: 101 آموزهها و پیامها: 1. در مورد شبهات مخالفان نسبت به معاد حسّاس باشید و به آنها پاسخ مناسب
دهید. 2. خداي آفرینندهي شما، بار دیگر میتواند مردم را زنده گرداند. 3. رستاخیز دور نیست (پس آماده باشید). 4. در هنگام
رستاخیز، سخن انسان در برابر خدا و دید او نسبت به زمان عوض میشود. *** قرآن کریم در آیهي پنجاه و سوم سورهي اسراء
مردم را به گفتمان نیکو فرا میخواند و با هشدار در مورد تفرقه افکنی شیطان میفرماید: 53 . وَقُل لِّعِبَادِي یَقُولُواْ الَّتِی هِیَ أَحْسَنُ إِنَّ
که شیطان، میان آنان «. آن (سخنی) که نکوتر است بگویند » : الشَّیْطنَ یَنزَغُ بَیْنَهُمْ إِنَّ الشَّیْطنَ کَانَ لِلْإِنسنِ عَدُوّاً مُّبِیناً و به بندگانم بگو
وسوسه (و فساد) میکند؛ [چرا] که شیطان براي انسان دشمنی آشکار است. شأن نزول: روایت شده که مشرکان مکه یاران پیامبر
صلی الله علیه و آله را آزار میدادند و هنگامی که فشار آنها زیاد میشد مؤمنان به پیامبر صلی الله علیه و آله اصرار میکردند که به
«1» . آنان اجازهي جهاد بدهد و حضرت میفرمود: هنوز چنین دستوري به من داده نشده و این آیه بدین مناسبت فرود آمده است
در این آیه، همان مؤمنانی هستند که در مکه به پیامبر صلی « بندگان » . ص: 102 نکتهها و اشارهها: 1
الله علیه و آله ایمان آورده بودند ولی به خاطر تهمتهاي مشرکان به پیامبر صلی الله علیه و آله ولجاجت آنها، ممکن بود برخورد
تندي پیدا کنند؛ از این رو قرآن به آنان آموزش میدهد که با روش صحیح و سخن نیکو با مخالفان صحبت کنید تا شیطان نتواند
« نَزغ » .2 «1» . در دل شما به طور مرموز نفوذ کند و به فسادگري بپردازد و روابط شما با مخالفان را تیره، و مردم را از اسلام دور کند
به معناي ورود در کاري با قصد فسادگري است. این تعبیر اشاره دارد که شیطان بین مؤمنان یا میان آنها و مخالفان به وسوسهگري
3. هر کس به خدا منسوب است و خود را بندهي او میداند، باید با مردم و مخالفان به بهترین «2» . و فسادانگیزي مشغول میشود
آري؛ «3» . صورت سخن بگوید؛ یعنی با بهترین روش و بهترین محتوا و با رعایت فضایل اخلاقی و روشهاي انسانی گفتوگو کند
اصل گفتمان نیکو، پایهي هر گونه مناظره، بحث، دعوت مخالفان و گفتوگوي تمدنها و تدیّنها به شمار میآید. 4. آیهي 83
سوره بقرهي نیز مشابه این آیه است. در حدیثی از امام باقر علیه السلام در مورد آیه روایت شده که فرمودند: به مردم بهترین چیزي
ص: 103 آموزهها و پیامها: 1. گفتمان نیکو، اساس «4» . را بگویید که دوست دارید به شما بگویند
صفحه 33 از 127
هر گونه گفتوگو با مردم و مانع نفوذ شیطان است. 2. شیطان، دشمنی و فسادگري خود را از طریق گفتوگوي نامطلوب شما با
همدیگر، اعمال میکند. 3. سخنان نیکو بگویید تا گرفتار دام شیطان نشوید. *** قرآن کریم در آیهي پنجاه و چهارم سورهي اسراء
با اشاره به آگاهی و ارادهي خدا، قلمرو وظیفهي پیامبر صلی الله علیه و آله را مشخص ساخته، میفرماید: 54 . رَبُّکُمْ أَعْلَمُ بِکُمْ إِن
یَشَأْ یَرْحَمْکُمْ أَوْ إِن یَشَأْ یُعَذِّبْکُمْ وَمَآ أَرْسَلْنکَ عَلَیْهِمْ وَکِیلًا پروردگارتان به (حالات) شما داناتر است؛ اگر بخواهد (و شایسته باشید)،
بر شما رحمت میآورد؛ و اگر بخواهد، (و مستحق باشید) شما را عذاب میکند؛ و تو را بر آنان به عنوان کارساز (و نگهبان)
نفرستادیم. نکتهها و اشارهها: 1. این آیه به مؤمنان میگوید که خدا از اعمال و نیّتهاي شما آگاهتر است، اگر بخواهد شما را به
2. در این آیه به پیامبر صلی الله علیه و آله دلداري «1» . خاطر گناهانتان مجازات میکند و اگر بخواهد مشمول رحمت میسازد
داده شده است که از ایمان نیاوردن مشرکان ناراحت نباش، تو وکیل آنها نیستی، تنها وظیفهي تو ابلاغ آشکار پیام الهی است.
ص: 104 حال اگر کسی به حق ایمان آورد بهتر است، و گرنه زیانی به تو نخواهد رسید. آموزهها و
پیامها: 1. خدا از همه آگاهتر است و بهتر میداند که با بندگان شایسته و غیرشایستهي خود چگونه رفتار کند. 2. وظیفهي رهبران
الهی، کارسازي و وکالت بر مردم نیست (بلکه فقط پیامرسان الهی هستند). *** قرآن کریم در آیهي پنجاه و پنجم سورهي اسراء با
اشاره به موجودات آسمانی و زمینی، به برتري برخی پیامبران اشاره میکند و میفرماید: 55 . وَرَبُّکَ أَعْلَمُ بِمَن فِی السَّموتِ وَالْأَرْضِ
وَلَقَدْ فَضَّلْنَا بَعْضَ النَّبِیِّینَ عَلَی بَعْضٍ وَءَاتَیْنَا دَاوُدَ زَبُوراً و پروردگارت به (حال) کسانی که در آسمانها و زمین هستند، داناتر است؛ و
دادیم. نکتهها و اشارهها: 1. برخی از مشرکان ایراد « زبور » ، بیقین برخی پیامبران را بر برخی [دیگر] برتري دادیم؛ و به داود
میگرفتند که آیا خدا کس دیگري غیر از محمد یتیم را نداشت که به نبوّت برگزیند و خاتم پیامبران سازد. این آیه به این اشکال
این گونه پاسخ داده که خدا به احوال همهي موجودات و پیامبران آگاهتر است و بر اساس آگاهی از فضایل آنهاست که برخی را
بر برخی دیگر برتري داده است. 2. این آیه از میان پیامبران به داود و از میان کتابها به زبور اشاره کرده است؛ زیرا تفسیر قرآن
و پیامبر صلی الله علیه و آله «1» مهر جلد دوازدهم، ص: 105 اولًا، در زبور داود، خبر از حکومت صالحان بر زمین داده شده بود
مصداق بارز آن بود. ثانیاً، بدین مطلب اشاره کرد که ارزش و افتخار داود به ثروت و حکومت او نبود، بلکه به زبور او بود و همین
گونه در مورد پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله داوري میشود که قرآن اعجازآمیز را دارد. ثالثاً، زبور داود مجموعهاي از نیایشها و
گفتارهاي نیکو بود که در آیات قبل بدان اشاره شد. رابعاً، برخی یهودیان میگفتند بعد از تورات کتاب دیگري فرود نمیآید،
ولی زبور داود نقض این سخن بود. البته مانعی ندارد که تمام این موارد دلیل اشاره به زبور داود باشد. 3. در برخی احادیث از امام
صادق علیه السلام روایت شده که بزرگان پیامبران پنج نفر هستند که رسولان اولو العزم به شمار میآیند و محور بقیهي پیامبراناند.
و در احایث دیگر روایت شده که پیامبر اسلام از تمام «2» . آنها، نوح، ابراهیم، موسی، عیسی و محمد صلی الله علیه و آله هستند
ص: 106 آموزهها و پیامها: 1. خدا بر اساس آگاهی از «3» . پیامبران و رسولان پیشین برتر است
احوال پیامبران، برخی را برتري داده و به داود زبور داده است. 2. همهي پیامبران در یک درجه نیستند، به برخی از آنان کتابها و
امتیازات ویژهاي داده شده است. 3. همهي پیامبران را در یک سطح ندانید. *** قرآن کریم در آیات پنجاه و ششم و پنجاه و هفتم
سورهي اسراء به ناتوانی معبودان مشرکان و نیازمندي آنها اشاره میکند و میفرماید: 56 و 57 . قُلِ ادْعُواْ الَّذِینَ زَعَمْتُم مِّن دُونِهِ فَلَا
یَمْلِکُونَ کَشْفَ الضُّرِّ عَنکُمْ وَلَا تَحْوِیلًا* أُوْلئِکَ الَّذِینَ یَدْعُونَ یَبْتَغُونَ إِلَی رَبِّهِمُ الْوَسِیلَۀَ أَیُّهُمْ أَقْرَبُ وَیَرْجُونَ رَحْمَتَهُ وَیَخَافُونَ عَذَابَهُ إِنَّ
کسانی را بخوانید که غیر از او (معبود خود) میپندارید، و (لی آنان اختیارِ) برطرف کردن زیان از » : عَذَابَ رَبِّکَ کَانَ مَحْذُوراً بگو
آن (معبود) انی که (مشرکان آنان را) میخوانند، (خود) به سوي پروردگارشان تقرّب *«. شما، و (اختیار) هیچ تغییري را ندارند
میجویند (تا بدانند) کدامیک از آنان نزدیکترند؛ و به رحمت او امیدوارند؛ و از عذاب او میترسند؛ [چرا] که عذاب
در اصل به پندار نادرست گفته میشود و در قرآن معمولًا براي « زَعَمْتُم » . پروردگارت، بیم داده شده است. نکتهها و اشارهها: 1
صفحه 34 از 127
این تعبیر اشاره به آن است که پرستش غیر خدا، بر اساس این پندار نادرست است که مشرکان خیال «1» . نکوهش به کار رفته است
در اصل به معناي کنار زدن پرده یا « کَشف » .2 میکنند آنان معبودي در کنار خدا هستند. ص: 107
لباس است و این تعبیر در مورد برطرف ساختن بیماري و اندوه به کار میرود؛ یعنی گویی ناراحتیها همچون پردهاي بر جان انسان
میافتد و چهرهي سلامت را میپوشاند. 3. پرستش معبودها یا به خاطر جلب منفعت است و یا براي دفع زیان، اما این بتها و
معبودان نه میتوانند مشکل و ناراحتی کسی را برطرف سازند و نه میتوانند دگرگونی مثبتی براي کسی ایجاد کنند و مشکل کسی
که خود «1» را کم کنند. 4. مقصود از معبودهاي غیر خدا در این آیه، معبودهاي عاقل، همچون فرشتگان و مسیح علیه السلام هستند
یا آن است که هر ،« ایُّهم اقرَب » در هنگام مشکلات به درگاه الهی روي میآورند و به سوي او تقرّب میجویند. 5. مقصود از تعبیر
کدام از این فرشتگان که به خدا نزدیکترند، بیشتر به درگاه او میروند و یا آن است که هر کدام از فرشتگان و اولیاي الهی به
در « وَسیله » .6 «2» . خدا تقرّب میجویند تا بدانند کدام یک از آنان نزدیکترند، یا در تقرّب به خدا بر همدیگر سبقت میجویند
اصل به معناي نزدیکی جُستن است و یا چیزي که باعث نزدیکی میشود و یا نتیجهاي که از نزدیکی به خدا حاصل میگردد؛ پس
این واژه شامل هر گونه کار نیک و صفت برجسته و شفاعت پیامبران و اولیاي الهی میشود؛ چراکه همهي اینها موجب نزدیکی به
7. امیرالمؤمنین علی علیه السلام بهترین وسیلههایی را که بندگان با آنها به درگاه خدا تقرّب میجویند بیان کرده «3» . خداست
است که عبارتاند از: ایمان، نماز، زکات، روزه، حج و عمره، صلهي رحم، بخشش در نهان و ص:
آموزهها و پیامها: 1. معبودان غیر خدا، پنداري «1» . 108 آشکار و تمام اعمال نیکی که انسان را از سقوط و پستی نجات میدهد
بیش نیستند و سودي براي شما ندارند. 2. معبودان مشرکان، خود نیازمند رحمت الهیاند و از مجازات او میترسند؛ پس چگونه
میتوانند معبود دیگران باشند. 3. با مشرکان و شرك به صورت مستدل و منطقی مبارزه کنید. *** قرآن کریم در آیهي پنجاه و
هشتم سورهي اسراء به قانون مرگ نهایی همهي ملتها یا عذاب آنها اشاره میکند و میفرماید: 58 . وَإِن مِّن قَرْیَۀٍ إِلَّا نَحْنُ مُهْلِکُوهَا
قَبْلَ یَوْمِ الْقِیمَ ۀِ أَوْ مُعَذِّبُوهَا عَذَاباً شَدِیداً کَ انَ ذلِکَ فِی الْکِتبِ مَسْطُوراً و هیچ آبادي نیست جز این که ما پیش از روز رستاخیز،
هلاك کننده (مردم) آن یا مجازات کننده آن (ان) به عذاب شدیدي هستیم! این، در کتاب (علم الهی) نوشته شده است. نکتهها و
اشارهها: 1. در این آیه به قانون فراگیر مرگ حتمی همهي افراد و ملتها اشاره کرده است، تا همگان بدانند که این جهان فانی
است. 2. در این آیه به دو نوع مرگ اشاره شده است: ص: 109 یکی مرگی که به وسیلهي عذابِ
نابود کننده بر ستمکاران و گردنکشان فرود میآید و دوم مرگ طبیعی یا حوادث معمولی که سبب هلاکت نهایی برخی مردم
میشود. 3. مقصود از کتابی که قانون مرگ در آن ثبت شده است، همان لوح محفوظ و علم بیپایان الهی و مجموعهي قوانین
تخلفناپذیر خدا در جهان هستی است. آموزهها و پیامها: 1. مشرکان گمراه و ستمگران قبل از نزول عذاب الهی حساب کار
خویش را بنمایند. 2. در اندیشهي مرگ باشید که قانون مرگ براي همهي افراد بشر حتمی و قطعی است. *** قرآن کریم در
آیهي پنجاه و نهم سورهي اسراء به بهانهجویی مشرکان در مورد معجزات و برخورد قوم ثمود با معجزهي صالح اشاره کرده،
میفرماید: 59 . وَمَا مَنَعَنَآ أَن نُرْسِلَ بِالْآیتِ إِلَّآ أَن کَذَّبَ بِهَا الْأَوَّلُونَ وَءَاتَیْنَا ثَمُودَ النَّاقَۀَ مُبْصِ رَةً فَظَلَمُواْ بِهَا وَمَا نُرْسِلُ بِالْآیتِ إِلَّا تَخْوِیفاً و
(هیچ چیزي) ما را باز نداشت از این که نشانهها (ي معجزهآسا) را بفرستیم جز این که پیشینیان آن [ها] را دروغ انگاشتند؛ و (از
جمله) به ثَمُود، ماده شتر دادیم؛ در حالی که (معجزهاي) روشنی بخش بود، و [لیاز روي کفر] بدان ستم کردند! و نشانهها (ي
معجزهآسا) را جز براي ترساندن نمیفرستیم. نکتهها و اشارهها: 1. مشرکان با این که معجزهي قرآن را میدیدند و از آوردن مِثل آن
عاجز بودند، باز هم با بهانهجویی از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله تقاضاي معجزهي جدید میکردند و از این رو جواب منفی
میشنیدند. 2. مشرکان عصر پیامبر صلی الله علیه و آله در پی بهانهجویی بودند و اگر معجزهاي براي آنان آورده میشد باز هم
ایمان نمیآوردند، همانطور که بهانهجویان امتهاي پیشین معجزات الهی را تکذیب کردند و ایمان نیاوردند؛ پس آوردن معجزه
صفحه 35 از 127
براي این گونه افراد بیهوده و لغو بود و سابقهي منفی داشت. 3. در این آیه به معجزهي صالح پیامبر علیه السلام اشاره شده است؛
یعنی ص: 110 ماده شتري که به صورت معجزه از کوه بیرون آمد و حقانیت صالح را روشن کرد،
.4 «1» . اما با این حال کافران به او ایمان نیاوردند و در حقّ پیامبر و معجزهاش ستم روا داشتند و در نهایت گرفتار عذاب الهی شدند
پیامبران معجزهگر نیستند تا منتظر پیشنهادات مردم باشند، بلکه وظیفهي آنان ابلاغ پیام الهی و تعلیم و تربیت است و اگر معجزهاي
میآورند براي اثبات حقانیت سخنانشان و اتمام حجّت بر مردم و هشدار به مخالفان است. 5. در این آیه معجزات الهی به دو بخش
تقسیم شده است: الف) معجزاتی که براي اثبات صدق پیامبر صلی الله علیه و آله و تشویق مؤمنان و ترساندن منکران است. ب)
معجزاتی که توسط بهانه جویان پیشنهاد میشود. این نوع معجزه اگر انجام میشد مخالفان ایمان نمیآوردند و لذا گرفتار عذاب
میشدند. معجزات پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله تنها از نوع اول است که شامل قرآن و غیر آن میشود و این آیه به نفی معجزات
نوع دوم اشاره دارد. آموزهها و پیامها: 1. در طول تاریخ، شیوهي برخورد مشرکان با معجزات الهی، همواره انکار و تکذیب بوده
است. 2. معجزه روشنگر است و هدف اساسی آن، هشدار به مخالفان است. 3. با مطالعهي سرگذشت قوم ثمود درس عبرت گیرید.
*** ص: 111
خواب